باب ۱۴: ثواب نیکى و احسان نسبت به نزدیکان و زن و اولاد و پدر و مادر (هر چند پدر و مادر مشرک هم باشند) بیشتر است
۵۸۲- حدیث: «أَنَسٍس، قَالَ: كَانَ أَبُو طَلْحَةَ أَكْثَرَ الأَنْصَارِ بِالْمَدِینَةِ مَالاً مِنْ نَخْلٍ، وَكَانَ أَحَبَّ أَمْوَالِهِ إِلَیْهِ بَیْرُحَاءَ، وَكَانَتْ مُسْتَقْبِلَةَ الْمَسْجِدِ، وَكَانَ رَسُولُ اللهِ جیَدْخُلُهَا وَیَشْرَبُ مِنْ مَاءٍ فِیهَا طَیِّبٍ؛ قَالَ أَنَسٌ: فَلَمَّا أُنْزِلَتْ هذِهِ الآیَة (لَن تَنَالُواْ ٱلۡبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَۚ) قَامَ أَبُو طَلْحَةَ إِلَى رَسُولِ اللهِ ج، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ إِنَّ اللهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى یَقُولُ ﴿لَن تَنَالُواْ ٱلۡبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَۚ﴾وَإِنَّ أَحَبَّ أَمْوَالِی إِلَیَّ بَیْرُحَاءُ، وَإِنَّهَا صَدَقَةٌ للهِ؛ أَرْجُو بِرَّهَا وَذُخْرَهَا عِنْدَ اللهِ؛ فَضَعْهَا یَا رَسُولَ اللهِ حَیْثُ أَرَاكَ اللهُ قَالَ: فَقَالَ رَسُولُ اللهِج: بَخْ ذلِكَ مَالٌ رَابِحٌ، ذلِكَ مَالٌ رَابِحٌ، وَقَدْ سَمِعْتُ مَا قُلْتَ، وَإِنِّی أَرَى أَنْ تَجْعَلَهَا فِی الأَقْرَبِینَ فَقَالَ أَبُو طَلْحَةَ: أَفْعَلُ یَا رَسُولَ اللهِ فَقَسَمَهَا أَبُو طَلْحَةَ فِی أَقَارِبِهِ وَبَنِی عَمِّهِ» [۶۳۶].
یعنی: «انس گوید: ابو طلحه ثروتمندترین انصار در مدینه از لحاظ داشتن باغ خرما بود وعلاقهاش به باغى که در محله بیرحاء در جلو مسجد النّبى قرار داشت از سایر باغهایش بیشتر بود، معمولاً پیغمبر جبه آن باغ مىرفت و از آب گوارایى که داشت مىنوشید، انس گوید: وقتى که این آیه نازل شد (شما هرگز به ثواب کامل (برّ) نمىرسید، مگر اینکه ازآنچه دوست دارید در راه خدا بخشش نمایید)، ابوطلحه پیش پیغمبر جرفت، گفت: اى رسول خدا! خداوند تبارک و تعالى مىفرماید (شما هرگز به ثواب کامل نیکى نمىرسید، مگر...)، به راستى باغ بیرحاء از تمام اموالى که دارم به نزد من عزیزتر و محبوبتر است، و این باغ را در راه خدا خیر و صدقه قرار مىدهم، و اجر و ثواب آن را از خدا مىخواهم، اى رسول خدا! به هر نحوى که خواست خداست آن را خرج کن، پیغمبر جفرمود: به به، چه مال خوب و پرمنفعتى است! به راستى این باغى است بسیار باارزش، و به خوبى متوجّه نیت خیر و سخن تو شدم، امّا من عقیده دارم که آن را در بین قوم و نزدیکان خود تقسیم نمایى، ابو طلحه گفت: اى رسول خدا! همین کار را مىکنم، آنگاه ابو طلحه این باغ را در بین نزدیکان و عموزادههایش تقسیم نمود».
۵۸۳- حدیث: «مَیْمُونَةَ زَوْجِ النَّبِیِّ ج، أَنَّهَا أَعْتَقَتْ وَلِیدَةً لَهَا فَقَالَ لَهَا: وَلَوْ وَصَلْتِ بَعْضَ أَخْوالِكِ كَانَ أَعْظَمَ لأَجْرِكِ» [۶۳۷].
یعنی: «میمونه همسر پیغمبر جکنیزى داشت واورا آزاد کرد، پیغمبر جبه او گفت: اگر این کنیز را به یکى از خالههایت مىبخشیدى و صله رحم را هم انجام مىدادى، اجر و ثواب شما بیشتر بود».
۵۸۴- حدیث: «زَیْنَبَ امْرَأَةِ عَبْدِ اللهِ قَالَتْ: كُنْتُ فِی الْمَسْجِدِ، فَرَأَیْتُ النَّبِیَّ ج، فَقَالَ: تَصَدَّقْنَ وَلَوْ مِنْ حُلِیِّكُنَّ وَكَانَتْ زَیْنَبُ تُنْفِقُ عَلَى عَبْدِ اللهِ، وَأَیْتَامٍ فِی حَجْرِهَا، فَقَالَتْ لِعَبْدِ اللهِ، سَلْ رَسُولَ اللهِ ج، أَیَجْزِی عَنِّی أَنْ أُنْفِقَ عَلَیْكَ وَعَلَى أَیْتَامِی فِی حَجْرِی مِنَ الصَّدَقَةِ فَقَالَ: سَلِی أَنْتِ رَسُولَ اللهِ ج؛ فَانْطَلَقْتُ إِلَى النَّبِیِّ جفَوَجَدْتُ امْرَأَةً مِنَ الأَنْصَارِ عَلَى الْبَابِ، حَاجَتُهَا مِثْلُ حَاجَتِی؛ فَمَرَّ عَلَیْنَا بِلاَلٌ، فَقُلْنَا: سَلِ النَّبِیَّ ج، أَیَجْزِی عَنِّی أَنْ أُنْفِقَ عَلَى زَوْجِی وَأَیْتَامٍ لِی فِی حَجْرِی وَقُلْنَا: لاَ تُخْبِرْ بِنَا فَدَخَلَ فَسَأَلَهُ، فَقَالَ: مَنْ هُمَا قَالَ: زَیْنَبُ قَالَ: أَیُّ الزَّیَانِبِ قَالَ: امْرَأَة عَبْدِ اللهِ، قَالَ: نَعَمْ لَهَا أَجْرَانِ، أَجْرُ الْقَرَابَةِ وأَجْرُ الصَّدَقَةِ» [۶۳۸].
یعنی: «زینب زن عبدالله (بن مسعود) گوید: من در مسجد بودم، دیدم که پیغمبرجفرمود: اى جماعت زنان! باید صدقه و احسان کنید، هرچند این صدقه با بخشیدن قسمتى از وسایل زینتى باشد، من که نفقه و خرج عبدالله (شوهرم) و چند بچه یتیم (یکى از نزدیکانم) را به عهده داشتم و این بچهها را سرپرستى مىکردم، به عبدالله (شوهرم) گفتم: از پیغمبر جبپرس، آیا نفقه تو و بچههاى یتیمى که سرپرستى آنان را به عهده دارم براى من به عنوان صدقه و احسان به شمار مىآید؟ عبدالله گفت: خودت این را از پیغمبر جبپرس، زینب گوید: به نزد پیغمبر جرفتم، دیدم یک زن انصارى دم در منزل پیغمبر جایستاده و او هم کارى مانند کار من دارد، در آن هنگام بلال (حبشى) از نزدیکى ما گذشت، به او گفتیم که به پیغمبر بگو: آیا نفقه شوهران ما و بچههاى یتیمى که آنها را سرپرستى مىکنیم براى ما صدقه و احسان به حساب مىآید یا خیر؟ به بلال گفتیم که نام ما را پیش پیغمبر ذکر نکند. بلال پیش پیغـمبر جرفت، و سؤالهاى ما را از او پرسید، پیغمبر جفرمود: این دو زن چه کسانى هستند؟ بلال در جواب گفت: زینب است. فرمـود: کدام زینب؟ بلال گفت: زینب زن عبدالله. پیغـمبر جفرمود: بلى، این کار براى او دو اجر دارد یکى اجر قوم و فامیل بودن و دیگرى اجر خیر و احسان عمومى».
۵۸۵- حدیث: «أُمِّ سَلَمَةَ، قَالَتْ: قُلْتُ یَا رَسُولَ اللهِ هَلْ لِی مِنْ أَجْرٍ فِی بَنِی أَبِی سَلَمَةَ أَنْ أُنْفِقَ عَلَیْهِمْ، وَلَسْتُ بِتَارِكَتِهِمْ هكَذَا وَهكَذَا، إِنَّمَا هُمْ بَنِیَّ قَالَ: نَعَمْ لَكِ أَجْرُ مَا أَنْفَقْتِ عَلَیْهِمْ» [۶۳۹].
یعنی: «امّ سلمه گوید: گفتم: اى رسول خدا! آیا من که خرج و هزینه پسران ابو سلمه را به عهده بگیرم برایم ثواب دارد یا خیر؟ چون ایشان اولاد من هم هستند، نمىتوانم ایشان را محتاج نگهدارم؟ پیغمبر جفرمود: بلى، آنچه را که براى بچههایت خرج مىکنى اجر و ثواب محسوب مىشود».
۵۸۶- حدیث: «أَبِی مِسْعُودٍ الأَنْصَارِیِّ، عَنِ النَّبِیِّ ج، قَالَ: إِذَا أَنْفَقَ الْمُسْلِمُ نَفَقَةً عَلَى أَهْلِهِ، وَهُوَ یَحْتَسِبُهَا، كَانَتْ لَهُ صَدَقَةً» [۶۴۰].
یعنی: «ابومسعود انصارى گوید: پیغمبر جفرمود: هر وقت مسـلمانى به منظور رضاى خدا و انجام تکلیف شرعى که به عهده دارد چیزى را براى زن و بچه و خانوادهاش خرج کند، خداوند آن را به عنوان خیر و احسان از او قبول مىنماید».
۵۸۷- حدیث: «أَسْمَاءَ بِنْتِ أَبِی بَكْرٍ، قَالَتْ: قَدِمَتْ عَلَیَّ أُمِّی وَهِیَ مُشْرِكَةٌ فِی عَهْدِ رَسُولِ اللهِ ج، فَاسْتَفْتَیْتُ رَسُولَ اللهِ ج، قُلْتُ، وَهِیَ رَاغِبَةٌ: أَفَأَصِلُ أُمِّی قَالَ: نَعَمْ صِلِی أُمَّكِ» [۶۴۱].
یعنی: «اسماء دختر ابوبکر صدیق گوید: مادرم که مشرک بود در زمان یپغمبر جپیش من آمد، از پیغمبر جپرسیدم مادرم که مشرک است، انتظار دارد چیزى را به او بدهم، آیا نسبت به او احسان و نیکى انجام بدهم؟ پیغمبر جفرمود: در حق مادرت نیکى کن و صله رحم را به جا بیاور».
[۶۳۶]- أخرجه البخاری فی: ۲۴ كتاب الزكاة على الأقارب. [۶۳۷]- أخرجه البخاری فی: ۵۱ كتاب الهبة: ۱۶ باب بمن یُبدأ بالهدیة. [۶۳۸]- أخرجه البخاری فی: ۲۴ كتاب الزكاة: ۴۸ باب الزكاة على الزوج والأیتام فی الحجر. [۶۳۹]- أخرجه البخاری فی: ۶۹ كتاب النفقات: ۱۴ باب وعلى الوارث مثل ذلك. [۶۴۰]- أخرجه البخاری فی: ۶۹ كتاب النفقات: ۱ باب فی فضل النفقة على الأهل. [۶۴۱]- أخرجه البخاری فی: ۵۱ كتاب الأذان: ۲۹ باب الهدیة للمشركین.