باب ۳۹: وقت نماز عشاء و تأخیر آن
۳۷۲- حدیث: «عَائِشَةَ قَالَتْ: أَعْتَمَ رَسُولُ اللهِ جلَیْلَةً بِالْعِشَاءِ، وَذلِكَ قَبْلَ أَنْ یَفْشُوَ الإِسْلاَمُ، فَلَمْ یَخْرُجْ حَتَّى قَالَ عُمَرُ: نَامَ النِّسَاءُ وَالصِّبْیَانُ؛ فَخَرَجَ، فَقَالَ لأَهْلِ الْمَسْجِدِ: مَا یَنْتَظِرُهَا أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ الأَرْضِ غَیْرَكُمْ» [۴۰۹].
یعنی: «عایشه گوید: پیغمبر جنماز عشاء را به تأخیر انداخت، و این وقتى بود که هنوز اسلام در خارج مدینه گسترش پیدا نکرده بود، پیغمبر جاز منزلش بیرون نیامد تا اینکه عمر گفت: زن و بچهها (که منتظر خواندن نماز هستند) همه به خواب رفتهاند، آنگاه پیغمبر جبیرون آمد و خطاب به اهل مسجد گفت: جز شما کسى از مردم روى زمین منتظر نماز نیست».
«أعتم: نماز را به تأخیر انداخت تا تاریکى بیشتر شد از عتمه است که به معنى تاریکى و ظلمت مىباشد».
۳۷۳- حدیث: « عَبْدِ اللهِ بن عُمَرَ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ جشُغِلَ عَنْهَا لَیْلَةً، فَأَخَّرَهَا حَتَّى رَقَدْنَا فِی الْمَسْجِدِ، ثُمَّ اسْتَیْقَظْنَا، ثُمَّ رَقَدْنَا ثُمَّ اسْتَیْقَظْنَا، ثُمَّ خَرَجَ عَلَیْنَا النَّبِیُّ ج، ثُمَّ قَالَ: لَیْسَ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ الأَرْضِ یَنْتَظِرُ الصَّلاَةَ غَیْرُكُمْ» [۴۱۰].
یعنی: «عبدالله بن عمر گوید: شبى پیغمبر جآن قدر نماز عشاء را به تأخیر انداخت، که در مسجد خوابیدیم و بعداً بیدار شدیم، و باز خوابیدیم و بیدار شدیم سپس پیغمبر جاز منزل بیرون آمد و فرمود: هیچ کسى از افراد روى زمین جز شما به انتظار نماز خواندن نیست»، (چون در آن موقع اسلام جز در مدینه در جاى دیگر نفوذ پیدا نکرده بود).
۳۷۴- حدیث: «أَنَسٍ قَالَ حُمَیْدٌ: سُئِلَ أَنَسٌ، هَلِ اتَّخَذَ النَّبِیُّ جخَاتَمًا قَالَ: أَخَّرَ لَیْلَةً صَلاَةَ الْعِشَاءِ إِلَى شَطْرِ اللَّیْلِ، ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیْنَا بِوَجْههِ فَكَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى وَبِیصِ خَاتَمِهِ قَالَ: إِنَّ النَّاسَ قَدْ صَلَّوْا وَنَامُوا وَإِنَّكُمْ لَمْ تَزَالُوا فِی صَلاَةٍ مَا انْتَظَرْتُمُوهَا» [۴۱۱].
یعنی: «حمید گوید: از انس سؤال شد: آیا پیغمبر جانگشتر به دست مىکرد؟ انس گفت: پیغمبر جشبى نماز عشاءرا تا نصف شب به تأخیر انداخت، سپس روبه روى ما آمد، انگار همین الآن برقى که از انگشترش مىدرخشید نگاه مىکنم، پیغمبر جگفت: مردم نماز را خواندهاند و خوابیدهاند ولى تمام مدتى که شما در انتظار نماز بودهاید حکم و ثواب نماز را دارد».
«شطر: نصف. وبیص: درخشش».
۳۷۵- حدیث: «أَبِی مَوسى قَالَ: كُنْتُ أَنَا وَأَصْحَابِی الَّذِینَ قَدِمُوا مَعِی فیِ السَّفِینَةِ نُزُولاً فِی بَقِیعِ بُطْحَانَ، وَالنَّبِیُّ جبِالْمَدِینَةِ، فَكَانَ یَتَنَاوَبُ النَّبِیَّ جعِنْدَ صَلاَةِ الْعِشَاءِ كُلَّ لَیْلَةٍ نَفَرٌ مِنْهُمْ، فَوَافَقْنَا النَّبِیَّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَا وَأَصْحَابِی، وَلَهُ بَعْضُ الشُّغْلِ فیِ بَعْضِ أَمْرِهِ فَأَعْتَمَ بِالصَّلاَةِ حَتَّى ابْهَارَّ اللَّیْلُ، ثُمَّ خَرَجَ النَّبِیُّ جفَصَلَّى بِهِمْ، فَلَمَّا قَضَى صَلاَتَهُ، قَالَ لِمَنْ حَضَرهُ: عَلَى رِسْلِكُمْ، أَبْشِرُوا، إِنَّ مِنْ نِعْمَةِ اللهِ عَلَیْكُمْ أَنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ یُصَلِّی هذِهِ السَّاعَةَ غَیْرُكُمْ، أَوْ قَالَ: مَا صَلَّى هذِهِ السَّاعَةَ أَحَدٌ غَیْرُكُمْ قَالَ أَبُو مُوسى، فَفَرِحْنَا بِمَا سَمِعْنَا مِنْ رَسُولِ اللهِ ج» [۴۱۲].
یعنی: «ابو موسى گوید: من و رفقایى که با من در کشتى بودند به دره بطحان (نزدیک) مدینه وارد شدیم و در آنجا اردو زدیم و پیغمبر جدر مدینه بود، و هر شب به نوبت عدهاى به هنگام نماز عشاء به حضور پیغمبر جدر مدینه مىرفتند، من و رفقایم به حضور پیغمبر جرسیدیم، که مقدارى کار داشت و به آن مشغول بود لذا تا نصف شب نماز عشاء را به تأخیر انداخت بعداً از منزل بیرون آمد و نماز را با مردم خواند، وقتى که نمازش تمام شد به حاضرین گفت: عجله نکنید و در جاى خود بنشینید، و به دیگران مژده دهید که این یکى از نعمتهاى الهى براى شما است، که هیچ کسى جز شما در این ساعت مشغول نماز خواندن نیست، یا فرمود: در این ساعت جز شما کسى نماز نمىخواند، ابو موسى گوید: با شنیدن این مژده از پیغمبر جشاد شدیم (و با شادى) برگشتیم».
«أعتم: به تأخیر انداخت. ابهار: نصف شد. على رسلكم: عجله نکنید در جاى خود بمانید. یتناوب النّبیّ: به نوبت به نزد او مىرفتند».
۳۷۶- حدیث: «ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: أَعْتَمَ رَسُولُ اللهِ جلَیْلَةً بِالْعِشَاءِ حَتَّى رَقَدَ النَّاسُ وَاسْتَیْقَظُوا، وَرَقَدُوا وَاسْتَیْقَظُوا؛ فَقَامَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ، فَقَالَ: الصَّلاَةَ فَخَرَجَ نَبِیُّ اللهِ ج، كَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ الآنَ، یَقْطُرُ رَأْسُهُ مَاءً، وَاضِعًا یَدَهُ عَلَى رَأْسِهِ فَقَالَ: لَوْلاَ أَنْ أَشُقَّ عَلَى أُمَّتِی لأَمَرْتُهُمْ أَنْ یُصَلُّوهَا هكَذَا (قَالَ ابْنُ جُرَیْجٍ الرَّاوِی عَنْ عَطَاءٍ، الرَّاوِی عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ) فَاسْتَثْبَتُّ عَطَاءً كَیْفَ وَضَعَ النَّبِیُّ جعَلَى رَأْسِهِ یَدَهُ كَمَا أَنْبَأَهُ ابْنُ عبَّاسٍ، فَبَدَّدَ لِی عَطَاءٌ بَیْنَ أَصَابِعِهِ شَیْئًا مِنْ تَبْدِیدٍ، ثُمَّ وَضَعَ أَطْرَافَ أَصَابِعِهِ عَلَى قَرْنِ الرَّأْسِ ثُمَّ ضَمَّهَا، یُمِرُّهَا كَذلِكَ عَلَى الرَّأْسِ حَتَّى مَسَّتْ إِبْهَامُهُ طَرَفَ الأُذُنِ مِمَّا یَلِی الْوَجْهَ عَلَى الصُّدْغِ وَنَاحِیَةِ اللِّحْیَةِ، لاَ یُقَصِّرُ وَلاَ یَبْطشُ إِلاَّ كَذلِكَ، وَقَالَ: لَوْلاَ أَنْ أَشُقَّ عَلَى أُمَّتِی لأَمَرْتُهُمْ أَنْ یُصَلُّوهَا هكَذَا» [۴۱۳].
یعنی: «ابن عباس گوید: شبى پیغمبر جنماز عشاء را به تأخیر انداخت تا اینکه مردم خوابیدند و بیدار شدند و دوباره خوابیدند و بیدار شدند، آنگاه عمر بلند شد و گفت: نماز! (یعنى نماز را بخوانید) پیغمبر جاز منزل بیرون آمد، انگار الآن همان لحظهاى است که نگاهش مىکردم و قطرههاى آب از موى سرش مىچکید و دستش را بر سرش گذاشته بود، پیغمبر جفرمود: اگر براى امّتم سخت و مشکل نمىشد به آنان دستور مىدادم که به این صورت، نماز بخوانند، (یعنى نماز عشاء را تا این وقت به تأخیر اندازند).
(ابن جریج که این حدیث را از عطاء و عطاء از ابن عباس روایت نموده است، مىگوید: از عطاء پرسیدم: چطور پیغمبر جدستش را بر سرش قرار داده بود؟ همانطورى که ابن عباس به او گفته است (برایم بیان نمایید) عطاء انگشتهاى دستش را مقدارى از هم جدا کرد، سپس اطراف انگشتهایش را بر اطراف سرش گذاشت و بعداً انگشتهایش را به هم فشرد (تا آب موهایش چکیده و خشک شود) و همینطور انگشتهایش را بر سرش مىمالید تا اینکه انگشت ابهامش به قسمت پایین گوشش که نزدیک به صورت و فک است اصابت مىکرد، انگشتهایش را که بر سرش مىمالید نه آهسته و نه باعجله بود، بلکه به حالت عادى بود، پیغمبر جفرمود: چنانچه براى امّتم سخت و مشکل نمىشد به ایشان دستور مىدادم که نماز عشاء را در این وقت بخوانند).
«استثبت: جستجو کردم. بدّد: از هم جدا نمود. قرن الرّأس: اطراف سر. صدغ: ما بین چشم و گوش. لا یقصر ولا یبطش: نه آهسته و نه باعجله بود».
[۴۰۹]- أخرجه البخاری فی: ۹ كتاب المواقیت ۲۲ فضل العشاء. [۴۱۰]- أخرجه البخاری فی: ۹ كتاب مواقیت الصلاة: ۲۴ باب النوم قبل العِشاء لمن غُلِب. [۴۱۱]- أخرجه البخاری فی: ۷۷ كتاب اللباس: ۴۸ باب فص الخاتم. [۴۱۲]- أخرجه البخاری فی: ۹ كتاب مواقیت الصلاة: ۲۲ باب فضل العِشاء. [۴۱۳]- أخرجه البخاری فی: ۹ كتاب مواقیت الصلاة ۲۴ باب النوم قبل العِشاء لمن غُلِب.