ترجمه فارسی اللؤلؤ والمرجان فیما اتفق علیه الشیخان - جلد اول

فهرست کتاب

فصل هشتم: درباره نماز دو عید رمضان و قربان

فصل هشتم: درباره نماز دو عید رمضان و قربان

۵۰۵- حدیث: «ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: شَهِدْتُ الْفِطْرَ مَعَ النَّبِیِّ جوَأَبِی بَكْرٍ وَعُمَرَ وَعُثْمَانَ یُصَلُّونَهَا قَبْلَ الْخُطْبَةِ، ثَمَّ یُخْطَبُ بَعْد.

خَرَجَ النَّبِیُّ جكَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ حینَ یُجْلِسُ بِیَدِهِ، ثُمَّ أَقْبَلَ یَشُقُّهُمْ، حَتَّى جَاءَ النِّسَاءَ، مَعَهُ بِلاَلٌ فَقَالَ: ﴿يَأَيُّهَا النَّبيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَالآیَةَ ثُمَّ قَالَ حینَ فَرَغَ مِنْهَا: آنْتُنَّ عَلَى ذلِكِ فَقَالَتِ امْرَأَةٌ وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ، لَمْ یُجِبْهُ غَیْرُهَا: نَعَمْ قَالَ: فَتَصَدَّقْنَ فَبَسَطَ بِلاَلٌ ثَوْبَهُ، ثُمَّ قَالَ: هَلُمَّ لَكُنَّ فِدَاءً أَبِی وَأُمِّی فَیُلْقِینَ الْفَتَخَ وَالْخَوَاتِیمَ فِی ثَوْبِ بِلاَلٍ» [۵۵۱].

یعنی: «ابن عباس گوید: نماز عید فطر را هم با پیغمبر جو هم در زمان ابوبکر و عمر و عثمان با آنان خوانده‌ام و همه ایشان نماز عید را قبل از خطبه آن مى‌خواندند، (و ابن عباس گوید:) پیغمبر جبراى خواندن نماز عید در مصلى، که در خارج شهر بود مى‌رفت، و (قیافه‌اش همین الآن در مقابل چشمانم مجسم است) انگار من الآن نگاهش مى‌کنم، که با دست به مردم اشاره مى‌کرد و دستور مى‌داد تا بنشینند. (پس از خواندن نماز و خطبه) به طرف نمازگزاران رفت، و از صفوف مردان گذشت تا به صف زنان رسید و بلال هم همراهش بود، پیغمبر جآیه ۱۲ سوره ممتحنه را براى آنان خواند که مى‌فرماید: (اى رسول خدا! هر وقت زن‌هاى باایمان پیش شما آمدند، با شما بیعت و تعهد نمودند که هیچ چیزى را شریک در عبادت و عظمت خدا قرار ندهند، از دزدى و زنا بپرهیزند، اولاد خود را نکشند، از بهتان و تهمت بى‌اساس خوددارى کنند، هیچگاه در کارهاى خیر مخالف دستور شمار رفتار نکنند با ایشان بیعت و پیمان ببندد و براى آنان عفو و رحمت از خداوند بخواه، همانا خداوند با گذشت و مهربان است) پیغمبر جفرمود: اى زنان! آیا تو این تعهد و بیعت را رعایت مى‌کنید؟ تنها زنى در بین زنها! گفت: بلى، و بقیه سکوت کردند، پیغـمبر جفرمود: پس احسان و صدقه کنید، آنگاه بلال پارچه‌اى بر زمین پهن کرد، و گفت: پدر و مادرم فدایتان اى زنان، در خیر و احسان عجله کنید، زن‌ها هم انگشترهاى بزرگ و کوچک خود را بر روى آن پارچه مى‌انداختند».

«فتخ: جمع فتخة انگشترهاى بزرگى است که در دست و گاهى در انگشت پا قرار داده مى‌شود».

۵۰۶- حدیث: «جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ، قَالَ: قَامَ النَّبِیُّ جیَوْمَ الْفِطْرِ فَصَلَّى، فَبَدَأَ بِالصَّلاَةِ، ثُمَّ خَطَبَ، فَلَمَّا فَرَغَ نَزَلَ فَأَتَى النِّسَاءَ فَذَكَّرَهُنَّ، وَهُوَ یَتَوَكَّأُ عَلَى یَدِ بِلاَلٍ، وَبِلاَلٌ بَاسِطٌ ثَوْبَهُ، یُلْقِی فِیهِ النِّسَاءُ الصَّدَقَةَ» [۵۵۲].

یعنی: «جابر بن عبدالله گوید: پیغمبر در روز عید فطر نماز عید را خواند، اوّل نماز را خواند و بعد از آن خطبه را شروع کرد وقتى که از خطبه فارغ شد از منبر پایین آمد و به طرف زن‌ها رفت، در حالى که پیغمبر جبر دوش بلال تکیه کرده بود براى آنان موعظه مى‌کرد و بلال هم تکه‌اى از لباسش را پهن کرده بود و زنان هم صدقه و احسان خود را بر آن مى‌ریختند».

۵۰۷- حدیث: «ابْنِ عَبَّاسٍ وَجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ قَالاَ: لَمْ یَكُنْ یُؤَذَّنُ یَوْمَ الْفِطْرِ وَلاَ یَوْمَ الأَضْحَى» [۵۵۳].

یعنی: «ابن عباس و جابر بن عبدالله گویند: در نماز فطر و قربان اذان گفته نمى‌شد.

۵۰۸- حدیث: « ابْنِ عَبَّاسٍ، أَنَّهُ أَرْسَلَ إِلَى ابْنِ الزُّبَیْرِ فِی أَوَّلِ مَا بُویِعَ لَهُ، إِنَّهُ لَمْ یَكُنْ یُؤَذَّنُ بِالصَّلاَةِ یَوْمَ الْفِطْرِ، وَإِنَّمَا الْخُطْبَةُ بَعْدَ الصَّلاَةِ» [۵۵۴].

یعنی: «همین که با ابن زبیر بیعت شد، ابن عباس کسى را پیش او فرستاد و گفت: در روز عید فطر اذان براى نماز عید گفته نمى‌شد، و خطبه هم بعد از نماز خوانده مى‌شد»، (و ابن زبیر هم به هردو سفارش ابن عباس عمل کرد).

۵۰۹- حدیث: «ابْنِ عُمَرَ: قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللهِ ج، وَأَبُو بَكْرٍ وَعُمَرَ، یُصَلُّونَ الْعِیدَیْنِ قَبْلَ الْخُطْبَةِ» [۵۵۵].

یعنی: «ابن عمر گوید: هم پیغمبر جو هم ابو بکر و عمر نماز عید فطر و قربان را قبل از خطبه مى‌خواندند».

۵۱۰- حدیث: «أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، قَالَ: كَانَ رَسُول اللهِ جیَخْرُجُ یَوْمَ الْفِطْرِ وَالأَضْحَى إِلَى الْمُصَلَّى، فَأَوَّلُ شَیْءٍ یَبْدأُ بِهِ الصَّلاَةُ، ثُمَّ یَنْصَرِفُ فَیَقُومُ مُقَابِلَ النَّاسِ، وَالنَّاسُ جُلُوسٌ عَلَى صُفُوفِهِمْ، فَیَعِظُهُمْ وَیُوصِیهِمْ وَیَأْمُرُهُمْ، فَإِنْ كَانَ یُریدُ أَنْ یَقْطَعَ بَعْثًا، قَطَعَهُ؛ أَوْ یَأْمُرَ بِشَیْءٍ، أَمَرَ بِهِ؛ ثُمَّ یَنْصَرِف.

قَالَ أَبُو سَعِیدٍ: فَلَمْ یَزَلِ النَّاسُ عَلَى ذلِكَ حَتَّى خَرَجْتُ مَعَ مَرْوَانَ، وَهُوَ أَمیرُ الْمَدیِنةِ، فِی أَضْحًى أَوْ فِطْرٍ، فَلَمَّا أَتَیْنَا الْمُصَلَّى إِذَا مِنْبَرٌ بَنَاهُ كَثیرُ بْنُ الصَّلْتِ، فَإِذَا مَرْوَانُ یُریدُ أَنْ یَرْتَقِیَهُ قَبْلَ أَنْ یُصَلِّیَ، فَجَبَذْتُ بِثَوْبِهِ، فَجَبَذَنِی، فَارْتَفَعَ فَخَطَبَ قَبْلَ الصَّلاَةِ؛ فَقُلْتُ لَهُ: غَیَّرْتُمْ وَاللهِ فَقَالَ: أَبَا سَعِیدٍ قَدْ ذَهَبَ مَا تَعْلَمُ؛ فَقُلْتُ: مَا أَعْلَمُ، وَاللهِ خَیْرٌ مِمَّا لاَ أَعْلَمُ، فَقَالَ: إِنَّ النَّاسَ لَمْ یَكُونُوا یَجْلِسُونَ لَنَا بَعْدَ الصَّلاَةِ فَجَعَلْتُهَا قَبْلَ الصَّلاَةِ» [۵۵۶].

یعنی: «ابو سعید خدرى گوید: پیغمبر جدر روز عید فطر و قربان به سوى مصلى در خارج شهر مى‌رفت، اوّل کارى که مى‌کرد خواندن نماز عید بود. بعد از نماز رو به مردم مى‌ایستاد، در حالى که مردم بر صف خود نشسته بودند براى آنان موعظه مى‌کرد، و کارهاى خیر و صلاح را به آنان توصیه مى‌نمود و دستورات لازم را مى‌داد، اگر مى‌خواست لشکرى را به جایى بفرستد مى‌فرستاد، اگر مى‌خواست به کارى دستور مى‌داد، بعداً مصلى را ترک مى‌کرد.

ابوسعید گوید: مردم طبق این سنّت عمل مى‌کردند تا اینکه من ـ‌ با مروان که امیر مدینه بودـ براى خواندن نماز فطر یا قربان به مصلى رفتیم وقتى که به مصلى رسیدیم دیدم کثیر بن صلت منبرى در آنجا ساخته است، مروان خواست قبل از اینکه نماز بخواند بالاى منبر برود و خطبه را بخواند، من دامنش را کشیدم (تا بالا نرود) او هم مرا کشید (و مى‌خواست بالاى منبر برود و سرانجام) از منبر بالا رفت و قبل از نماز خطبه را خواند، به او گفتم: به خدا قسم سنّت و روش پیغمبر جرا تغییر دادى، مروان گفت: اى ابو سعید! آنچه که تو مى‌دانستى گذشت، من گفتم: به خدا قسم آنچه که من مى‌دانم (سنّت پیغمبر جاست) و بهتر از آن است که من نمى‌دانم»، (و تو آن را به عنوان بدعت انجام مى‌دهى) مروان گفت: مردم بعد از نماز نمى‌نشینند تا به خطبه ما گوش دهند، لذا خطبه را قبل از نماز مى‌خوانم (تا مجبور به شنیدن آن باشند).

«مصلى: در شهرهاى بزرگ که مسجد جامع گنجایش همه نمازگزاران را در روزهاى جمعه و عید ندارد، در خارج شهر جاى وسیعى را براى نماز جمعه و عیدین آماده مى‌سازند که (مصلى) نام دارد».

[۵۵۱]- أخرجه البخاری فی: ۱۳ كتاب العیدین: ۱۹ باب موعظة الإمام النساء یوم العید. [۵۵۲]- أخرجه البخاری فی: ۱۳ كتاب العیدین: ۱۹ موعظة الإمام النساء یوم العید. [۵۵۳]- أخرجه البخاری فی: ۱۳ كتاب العیدین: ۷ باب المشی والركوب إلى العید، والصلاة قبل الخطبة بغیر أذان ولا إقامة. [۵۵۴]- أخرجه البخاری فی: ۱۳ كتاب العیدین: ۷ باب المشی والركوب إلى العید، والصلاة قبل الخطبة بغیر أذان ولا إقامة. [۵۵۵]- أخرجه البخاری فی: ۱۳ كتاب العیدین: ۸ باب الخطبة بعد العید. [۵۵۶]- أخرجه البخاری فی: ۱۳ كتاب العیدین: ۶ باب الخروج إلى المصلى بغیر منبر.