ترجمه فارسی اللؤلؤ والمرجان فیما اتفق علیه الشیخان - جلد اول

فهرست کتاب

باب ۱۰: اثبات نمودن گفتن تکبیر در هر پائن آمدن و بلند شدنى در نماز به جز بلندشدن از رکوع که به جاى تکبیر سمع الله... گفته مى‌شود

باب ۱۰: اثبات نمودن گفتن تکبیر در هر پائن آمدن و بلند شدنى در نماز به جز بلندشدن از رکوع که به جاى تکبیر سمع الله... گفته مى‌شود

۲۱۹- حدیث: «أَبِی هُرَیْرَةَ، أَنَّهُ كَانَ یُصَلِّی بِهِمْ فَیُكَبِّرُ كلَّمَا خَفَضَ وَرَفَعَ، فَإِذَا انْصَرَفَ قَالَ: إِنِّی لأَشْبَهُكُمْ صَلاَةً بِرَسُولِ الله ج» [۲۵۱].

أَبِی هُرَیرَةَ، أَنَّهُ کانَ یصَـلِّی بِهِمْ فَیکـبِّرُ کلَّمَا خَفَضَ وَرَفَعَ، فَإِذَا إِنْصَرَفَ قَالَ: إِنِّی لاََشْبَهُکمْ صَلاَةً بِرَسُولِ اللهِ ج.

أخرجه البخاری فی: ۱۰ ـ كتاب الأذان: ۱۱۵ ـ باب إتمام التكبیر فی الرّكوع.

یعنی: «ابو هریره امامت نماز را براى مردم انجام مى‌داد و هرگاه براى سجده، رکوع و تشهّد خم یا بلند مى‌شد الله اکبر را مى‌گفت وقتى که نمازش تمام شد گفت: نماز من از نماز همه شما بیشتر به نماز پیغمبر جشباهت دارد».

۲۲۰- حدیث: «أَبی هُرَیْرَةَ، قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللهِ جإِذَا قَامَ إِلَى الصَّلاَةِ یُكَبِّرُ حِینَ یَقُومُ، ثُمَّ یُكَبِّرُ حِینَ یَرْكَعُ، ثُمَّ یَقُولُ: سَمِعَ الله لِمَنْ حَمِدَهُ حِینَ یَرْفَعُ صُلْبَهُ مِنَ الرُّكُوعِ، ثُمَّ یَقُولُ وَهُوَ قَائِمٌ: رَبَّنَا وَلَكَ الْحَمْدُ، ثُمَّ یُكَبِّرُ حِینَ یَهْوِی، ثُمَّ یُكَبِّرُ حِینَ یَرْفَعُ رَأْسَهُ، ثُمَّ یُكَبِّرُ حِینَ یَسْجُدُ، ثُمَّ یُكَبِّرُ حِینَ یَرْفَعُ رَأْسَهُ؛ ثُمَّ یَفْعَلُ ذَلِكَ فِی الصَّلاَةِ كُلِّهَا حَتَّى یَقْضِیَهَا؛ وَیُكَبِّرُ حِینَ یَقُومُ مِنَ الثِّنْتَیْنِ بَعْدَ الْجُلُوسِ» [۲۵۲].

یعنی: «ابوهریره گوید: پیغمبر جهرگاه که مى‌خواست نماز بخواند وقتى مى‌ایسـتاد (و نیت مى‌آورد)، تکـبیر مى‌گفت و وقتى به رکوع مى‌رفت، باز تکـبیر مى‌گفت، و هنگامى که از رکوع بلند مى‌شد، مى‌گفت: «سمع الله لمن حمده»، و در حالى که پشتش را از رکوع راست مى‌کرد و مى‌ایستاد مى‌گفت: «ربّنا ولک الحمد»، سپس به هنگام فرود آمدن براى سجده تکبیر مى‌گفت، و وقتى از سجده اوّل سرش را بلند مى‌کرد تکبیر مى‌گفت و باز وقتى به سجده دوم مى‌رفت و یا سر را از آن بلند مى‌کرد تکبیر مى‌گفت، بعداً این تکـبیرها را در تمام رکعات نمـاز تکرار مى‌کرد تا نمازش تمام مى‌شد، پیغمبر جبه هنگام بلندشدن ازتشهّد اوّل باز تکبیر مى‌گفت».

۲۲۱- حدیث: «عِمْرَانَ بْنِ حُصَیْنِ عَنْ مُطَرِّفِ بْنِ عَبْدِ اللهِ، قَالَ: صَلَّیْتُ خَلْفَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ، أَنَا وَعِمْرَانُ بْنُ حُصَیْنٍ، فَكَانَ إِذَا سَجَدَ كَبَّرَ، وَإِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ كَبَّرَ، وَإِذَا نَهَضَ مِنَ الرَكْعَتَیْنِ كَبَّرَ؛ فَلَمَّا قَضَى الصَّلاَةَ أَخَذَ بِیَدِی عِمْرَانُ بْنُ حُصَیْنٍ فَقَالَ: لَقَدْ ذَكَّرَنِی هذَا صَلاَةَ مُحَمَّدٍ ج، أَوْ قَالَ: لَقَدْ صَلَّى بِنَا صَلاَةَ مُحَمَّدٍ ج» [۲۵۳].

یعنی: «مطرف بن عبدالله گوید: من و عمران بن حصین پشت سر على ابن ابى طالب نماز خواندیم، هرگاه به سجده مى‌رفت تکبیر مى‌گفت و هر وقت سر را از سجده بلند مى‌کرد تکبیر مى‌گفت و هنگامى که بعد از تشهّد رکعت دوم برخاسـت تکبیر گفت، وقتى نماز تمام شد عمران بن حصین دست‌هایم را گرفت و گفت: این نماز، نماز پیغمبر را به یادم آورد، یا گفت: پیغمبر جهمینطور براى ما امامت مى‌کرد».

[۲۵۱]- أخرجه البخاری فی: ۱۰ كتاب الأذان: ۱۱۵ باب إتمام التكبیر فی الركوع. [۲۵۲]- أخرجه البخاری فی: ۱۰ كتاب الأذان: ۱۱۷ باب التكبیر إذا قام من السجود. [۲۵۳]- أخرجه البخاری فی: ۱۰ كتاب الأذان: ۱۱۶ باب إتمام التكبیر فی السجود.