باب ۱۲: کسى که از سفرى برمىگردد سنّت است اوّل در مسجد دو رکعت نماز را بخواند
۴۱۵- حدیث: «جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ، قَالَ: كُنْتُ مَعَ النَّبِیِّ جفِی غَزَاةٍ فَأَبْطَأَ بی جَمَلِی وَأَعْیَا، فَأَتَى عَلَیَّ النَّبِیُّ ج، فَقَالَ: جَابِرٌ فَقُلْتُ: نَعَمْ قَالَ: مَا شَأْنُكَ قُلْتُ: أَبْطَأَ عَلَیَّ جَمَلِی وَأَعْیَا.
وَقَدِمْتُ بِالْغَدَاةِ فَجِئْنَا إِلَى الْمَسْجِدِ فَوَجَدْتُهُ عَلَى بَابِ الْمَسْجِدِ، قَالَ: الآنَ قَدِمْتَ قُلْتُ: نَعَمْ قَالَ: فَدَعْ جَمَلَكَ وَادْخُلْ فَصَلِّ رَكْعَتَیْنِ فَدَخَلْتُ فَصَلَّیْتُ» [۴۵۳].
یعنی: «جابر بن عبدالله گوید: در یکى از غزوهها با پیغمبر جبودم، شترم عقب افتاد، و خسته بود پیغمبر جبه من رسید فرمود: شما جابر هستى؟ گفتم: بلى، فرمود: چرا عقب افتادهاى؟ گفتم: شترم خسته شده نمىتواند برود، سرانجام صبح روز بعد به مدینه بازگشتم، به مسجد رفتم پیغمبر جرا بر در مسجد دیدم فرمود: الآن رسیدى؟ گفتم: بلى، فرمود: شترت را رها کن، برو به مسجد دو رکعت نماز بخوان، من هم داخل مسجد شدم و دو رکعت نماز خواندم».
[۴۵۳]- أخرجه البخاری فی: ۳۴ كتاب البیوع: ۳۴ باب شراء الدواب والحمیر.