باب ۵۷: نماز خوف
۴۸۱- حدیث: «ابْنِ عُمَرَ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ جصَلَّى بِإِحْدَى الطَّائِفَتَیْنِ، وَالطَّائِفَةُ الأُخْرَى مُوَاجِهَةَ الْعَدُوِّ، ثُمَّ انْصَرَفُوا، فَقَامُوا فِی مَقَامِ أَصْحَابِهِمْ، فَجَاءَ أُولئِكَ فَصَلَّى بِهِمْ رَكْعَةً، ثُمَّ سَلَّمَ عَلَیْهِمْ، ثُمَّ قَامَ هؤلاَءِ فَقَضَوْا رَكْعَتَهُمْ، وَقَامَ هؤلاَءِ فَقَضَوْا رَكْعَتَهُمْ» [۵۲۶].
یعنی: «ابن عمر گوید: پیغمبر ج(در میدان جنگ با دشمن به هنگام نماز اصحاب را به دو دسته تقسیم نمود) با یک دسته از آنان یک رکعت نماز خواند و دسته دوم در مقابل دشمن ایستاده بودند، دسته اوّل رفتند در جاى دسته دوم قرار گرفتند و دسته دوم آمدند و با پیغمبر جیک رکعت نماز را با جماعت خواندند، سپس پیغمبر جکه دو رکعت نماز خوانده بود سلام داد، دسته دوم بلند شدند و هردو دسته که هر کدام یک رکعت نماز خوانده بودند رکعت باقى مانده را خواندند».
(امام اوزاعى و اشهب از علماى مالکى عقیده دارند که نماز خوف باید بر اساس این حدیث خوانده شود و به نزد شافعى هرچند جایز است که نماز خوف به این صورت هم خوانده شود ولى بهتر آن است مطابق حدیث سهل بن ابى حثمه «حدیث بعدى» خوانده شود).
۴۸۲- حدیث: «سَهْلِ بْنِ أَبِی حَثْمَةَ، قَالَ: یَقُومُ الإِمَامُ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ، وَطَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَهُ، وَطَائِفَةٌ مِنْ قِبَلِ الْعَدُوِّ، وُجُوهُهُمْ إِلَى الْعَدُوِّ، فَیُصَلِّی بِالَّذِینَ مَعَهُ رَكْعَةً، ثُمَّ یَقُومُونَ فَیَرْكَعُونَ لأَنْفُسِهِمْ رَكْعَةً، وَیَسْجُدُونَ سَجْدَتَیْنِ فِی مَكَانِهِمْ، ثُمَّ یَذْهَبُ هؤلاَءِ إِلَى مَقَامِ أُولئِكَ فَیَرْكَعُ بِهِمْ رَكْعَةً، فَلَهُ ثِنْتَانِ، ثُمَّ یَرْكَعُونَ وَیَسْجُدُونَ سَجْدَتَیْنِ» [۵۲۷].
یعنی: «سهل بن ابى حثمه گوید: (بهنگام نماز خوف) امام رو به قبله مىایستد و دسـتهاى از نمازگزاران با او رو به قبله مىایسـتند و دسـته دیگر در مقابل دشمن و روبهروى آن قرار مىگیرند، امام یک رکعت نماز را با دستهاى که با او رو به قبله ایستادهاند مىخواند، و این دسته بلند مىشوند و خودشان به تنهایى (پس از نیت) مفارقت و بدون تبعیت از امام رکعت دوم را مىخوانند و در جاى خود دو سجده به جاى مىآورند (و با این دو رکعت نمازشان تمام مىشود چون نماز خوف دو رکعت است و وقتى نمازشان تمام شد) این دسته مىروند و در جاى دسته دوم رو به دشمن مىایسـتند، و دسته دوم مىآیند و امام با آنان هم یک رکعت نماز را مىخواند به این صورت نماز امام به دو رکعت مىرسـد، و دسـته دوم هم یک رکعت دیگـر را مىخوانند دو رکعت را تمام مىنمایند».
۴۸۳- حدیث: «خَوَّاتِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ خَوَّاتٍ عَمَّنْ شَهِدَ رَسُولَ اللهِ جیَوْمَ ذَاتِ الرِّقَاعِ صَلَّى صَلاَةَ الْخَوْفِ؛ أَنَّ طَائِفَةً صَفَّتْ مَعَهُ، وَطَائِفَةٌ وُجَاهَ الْعَدُوِّ، فَصَلَّى بِالَّتِی مَعَهُ رَكْعَةً، ثُمَّ ثَبَتَ قَائمًا، وَأَتَمُّوا لأَنْفُسِهِمْ، ثُمَّ انْصَرَفُوا فَصَفُّوا وُجَاهَ الْعَدُوِّ، وَجَاءَتِ الطَّائِفَةُ الأُخْرَى فَصَلَّى بِهِمِ الرَّكْعَةَ الَّتِی بَقِیَتْ مِنْ صَلاَتِهِ، ثُمَّ ثَبَتَ جَالِسًا وَأَتَمُّوا لأَنْفُسِهِمْ، ثُمَّ سَلَّمَ بِهِمْ» [۵۲۸].
یعنی: «صالح بن خوات از خوات بن جبیر و او هم از کسانى که در جنگ ذات الرّقاع در خدمت پیغمبر جبودهاند روایت کردهاند که پیغمبر جنماز خوف را به این صورت خواند: یک دسته از مسلمانان در صف نماز با پیغمبر جایستادند و دسته دیگر در مقابل دشمن صف بستند، پیغمبر جبا دسته اوّل یک رکعت نماز خواند سپس پیغمبر جدر حالت قیام باقى ماند تا دسته اوّل نماز خود را تمام کردند و رفتند و در برابر دشمن ایستادند و دسته دوم آمدند پیغمبر جرکعت دوم نمازش را که باقى مانده بود با دسته دوم خواند، سپس پیغمبر جدر حال نشستن در تشهّد باقى ماند و دسته دوم بلند شدند و رکعت دوم خود را تمام کردند آنگاه پیغمبر جسلام داد و ایشان هم سلام دادند».
۴۸۴- حدیث: «جَابِرٍ، قَالَ: كُنَّا مَعَ النَّبِیِّ جبِذَاتِ الرِّقَاعِ، فَإِذَا أَتَیْنَا عَلَى شَجَرَةٍ ظَلِیلَةٍ تَرَكْنَاهَا لِلنَّبِیِّ ج، فَجَاءَ رَجُلٌ مِنَ الْمُشْرِكِینَ وَسَیْفُ النَّبِیِّ جمُعَلَّقٌ بِالشَّجَرَةِ، فَاخْتَرَطَهُ، فَقَالَ: تَخَافُنِی قَالَ: لاَ قَالَ: فَمَنْ یَمْنَعُكَ مِنِّی قَالَ: اللهُ فَتَهَدَّدَهُ أَصْحَابُ النَّبِیِّ ج، وَأُقِیمَتِ الصَّلاَةُ، فَصَلَّى بِطَائِفَةٍ رَكْعَتَیْنِ ثُمَّ تَأَخَّرُوا، وَصَلَّى بِالطَّائِفَةِ الأُخْرَى رَكْعَتَیْنِ؛ وَكَانَ لِلنَّبِیِّ جأَرْبَعٌ، وَلِلْقَوْمِ رَكْعَتَانِ» [۵۲۹].
یعنی: «جابر گوید: در جنگ ذات الرّقاع با پیغمبر جبودیم، به زیر درختى که سایه داشت آمدیدم و زیر سایه درخت را براى پیغمبر جخالى کردیم، یک نفر از مشرکین آمد شمشیر پیغمبر جرا که به آن درخت آویزان شده بود پایین آورد و آن را از غلاف بیرون کشید، رو به پیغمبر جکرد و گفت: آیا از من مىترسى؟ پیغمبر جفرمود: خیر، آن مشرک گفت: چه کسى تو را از دست من نجات خواهد داد؟ پیغمبر جفرمود: (الله) اصحاب به تهدید او برخاستند، سپس آن مرد شمشیر را در غلاف قرار داد (آن را به درخت آویزان نمود)، بعداً نماز خوف خوانده شد، پیغمبر جبا دسته اوّل دو رکعت نماز خواند و سلام داد، دسته اوّل رفتند و با دسته دوم نیز دو رکعت نماز خواند و سلام دادند، در نتیجه پیغمبر جچهار رکعت نماز خواند، با هر دسته دو رکعت، ولى دیگران دو رکعت خواندند»، (دو رکعت اوّل پیغمبر جواجب بود و دو رکعت دوم به عنوان سنّت بوده است).
وصلّى الله على سیدِّنا محمّد وعلى آله وأصحابه وأتباعه إلى یوم الدین.
[۵۲۶]- أخرجه البخاری فی: ۶۴ كتاب المغازی: ۳۱ باب غزوة ذات الرقاع. [۵۲۷]- أخرجه البخاری فی: ۶۴ كتاب المغازى: ۳۱ باب غزوة ذات الرقاع. [۵۲۸]- أخرجه البخاری فی: ۶۴ كتاب المغازى: ۳۱ باب غزوة ذات الرقاع. [۵۲۹]- أخرجه البخاری فی: ۶۴ كتاب المغازى: ۳۱ باب غزوة ذات الرقاع.