باب ۵۳: کسانى که استحقاق بیشترى براى امامت دارند
۳۹۱- حدیث: «مَالِكِ بْنِ الْحُوَیْرِثِ، قَالَ: أَتَیْتُ النَّبِیَّ جفِی نَفَرٍ مِنْ قَوْمِی فَأَقَمْنَا عِنْدَهُ عِشْرِینَ لَیْلَةً، وَكَانَ رَحِیمًا رَفِیقًا، فَلَمَّا رَأَى شَوْقَنَا إِلَى أَهَالِینَا، قَالَ: ارْجِعُوا فَكُونُوا فِیهِمْ، وَعَلِّمُوهُمْ، وَصَلُّوا؛ فَإِذَا حَضَرَتِ الصَّلاَةُ فَلْیُؤَذِّنْ لكُمْ أَحَدُكُمْ، وَلْیَؤُمَّكُمْ أَكْبَرُكُمْ» [۴۲۸].
یعنی: «مالک بن حویرث گوید: با چند نفر از افراد قبیله خود پیش پیغمبر جآمدیم و مدت بیست شب در خدمت او ماندیم، به راستى پیغمبر جمهربان و دوست داشتنى بود وقتى که دید ما آرزوى دیدار خانواده خود را داریم، فرمود: به میان (قوم خود) برگردید و در بین ایشان باشید، آنان را تعلیم دهید، دستورات دینى را به ایشان بگویید، نماز بخوانید، هنگامى که وقت نماز رسید، یکى از شما اذان بگوید و بزرگترین شما امامت نماز را براى مردم انجام دهد».
[۴۲۸]- أخرجه البخاری فی: ۱۰ كتاب الأذان: ۱۷ باب من قال لیؤذن فی السفر مؤذن واحد.