باب ۳۰: فضل و ثواب پنهان داشتن صدقه
۶۱۰- حدیث: «أَبِی هُرَیْرَةَ، عَنِ النَّبِیِّ ج، قَالَ: سَبْعَةٌ یُظِلُّهُمُ اللهُ فِی ظِلِّهِ یَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّهُ: الإِمَامُ الْعَادِلُ، وَشَابٌّ نَشَأَ فِی عِبَادَةِ رَبِّهِ، وَرَجُلٌ قَلْبُهُ مُعَلَّقٌ فِی الْمَسَاجِدِ، وَرَجُلاَنِ تَحَابَّا فِی اللهِ، اجْتَمَعَا عَلَیْهِ وَتَفَرَّقَا عَلَیْهِ، وَرَجُلٌ طَلَبَتْهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ مَنْصِبٍ وَجَمَالٍ، فَقَالَ إِنِّی أَخَافُ اللهَ، وَرَجُلٌ تَصَدَّقَ أَخْفَى حَتَّى لاَ تَعْلَمَ شِمَالُهُ مَا تُنْفِقُ یَمِینُهُ، وَرَجُلٌ ذَكَرَ اللهَ خَالِیًا فَفَاضَتْ عَیْنَاهُ» [۶۶۶].
یعنی: «ابوهریره گوید: پیغمبر جفرمود: در روزى که سایهاى جز سایه خدا وجود ندارد خداوند هفت صنف از بندگان را در زیر سایه خود قرار مىدهد :
اوّل: رهبرى است که عادل باشد.
دوم: جوانى است که در عبادت پروردگارش رشد و پرورش مىیابد.
سوم: مردى است که قلبش به مسجد گرویده و به آن تعلّق دارد.
چهارم: دو نفرى هستند که به خاطر خدا یکدیگر را دوست دارند و به خاطر خدا به هم نزدیک مىشوند و یا از هم جدا مىگردند.
پنجم: مردى است که زنى باشخصیت و زیبایى او را به سوى خود دعوت مىکند ولى در جوابش مىگوید: من از خدا مىترسم و به خاطر خدا دعوتش را قبول نمىکند.
ششم: مردى است که صدقه و بخشش او به حدى پنهانى است که دست چپش از آنچه دست راستش مىبخشد بىاطلاع است.
هفتم: کسى است که به تنهایى و دور از مردم ذکر خدا مىکند و اشک از چشمانش جارى مىشود.
[۶۶۶]- أخرجه البخاری فی: ۱۰ كتاب الزكاة: ۳۶ باب من جلس فی المسجد ینتظر الصلاة وفضل المساجد.