فوت همسر و عموی آن حضرت ج:
وقتی حضرت خدیجه لو عموی آن حضرت جابوطالب وفات نمودند، و وحدت بنی هاشم از هم پاشید، رسول خدا جبر این، پریشان گشت، و در قلب مبارک او القا شده بود که علو کلمۀ او در هجرت است، پس آن را با فکر و اندیشۀ خویش دریافت، و تمایلش به طایف، هجر، یمامه و جاهای دیگر پدید آمد.
لذا آن حضرت جشتاب کرده به طایف رفت و در آنجا با مشقت شدیدی روبرو گردید، باز به سوی بنی کنانه رفت از آنان چنین چیزی که مورد پسندش باشد نیافت، باز به مکه در کفالت زمعه برگشت، و این آیه نازل گردید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رَّسُولٖ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّآ إِذَا تَمَنَّىٰٓ أَلۡقَى ٱلشَّيۡطَٰنُ فِيٓ أُمۡنِيَّتِهِۦ﴾[الحج: ۵۲]. «و ما پیش از شما هیچ رسول و نبی نفرستادیم، مگر این که شیطان در آرزوی او چیزی القا نمود»، امنیته این است که تکمیل شدن وعده الهی را موافق به فکر خود آرزو میکرد، و القای شیطان این که خلاف اراده خداوند اتفاق افتد و مراد از نسخ این که حقیقت حال واضح شده از قلب آن حضرت جازاله گردد.