حجة الله البالغه - جلد دوم

فهرست کتاب

بیع الدنانیر بالدراهم:

بیع الدنانیر بالدراهم:

رسول خدا جدر حق کسی که دنیانیر می‌فروشد و در عوض دراهم می‌گیرد، فرمود: «لاَ بَأْسَ أَنْ تَأْخُذَهَا بِسِعْرِ يَوْمِهَا مَا لَمْ تَتَفَرَّقَا وَبَيْنَكُمَا شَىْءٌ». «باکی نیست به شرطی که تو آن را به نرخ روز برداری و تا وقتی که در میان شما چیزی هست از هم جدا نشوید».

من می‌گویم: اگر آنان از هم جدا بشوند در حالی که در میان چیزی هست، مانند این که تمام‌شدن صرف دینار بر درهم را وابسته به این بکنند که هرچه صرّافان بگویند، یا این که آن‌ها را وزن‌کنندگان وزن کنند، یا مانند آن که مظنۀ احتجاج و مناقشۀ کسی باشد، و معامله تسویه نشود.

رسول خدا جفرمود: «مَنِ ابْتَاعَ نَخْلاً بَعْدَ أَنْ تُؤَبَّرَ فَثَمَرَتُهَا لِلْبَائِعِ، إِلاَّ أَنْ يَشْتَرِطَ الْمُبْتَاعُ». «که اگر کسی درخت خرمایی را بعد از تابیرش خرید، میوه‌اش مال فروشنده است مگر این که خریدار شرط بگذارد که میوه مال من است». من می‌گویم: این از آنجاست که این عملی است اضافی از اصل تنۀ درخت، و میوه بر ملکیت بایع پدید آمده است، پس آن مانند آن کالایی است که در اتاق گذاشته بشود، پس لازم است که حق فروشنده کاملاً به او داده شود، مگر این که شرطی برخلاف آن باشد.