احوالپرسی از بیمار:
مصلحت ملاحظه شده به اعتبار دنیا یا آخرت، یا به خود مبتلی به بر میگردد، و یا به یکی از خانواده او، از این دو جهت، یا به آیین و مذهب، بیمار در زندگی دنیوی خویش نیاز دارد که کسی سنگینی مرض را از او سبک کند که او را تسلی بدهد، و با نرمش با او برخورد کند، و به این نیاز دارد که مردم در آنچه عاجز است به او کمک کنند، و این نمیتواند بدون این که احوالپرسی از بیمار سنت لازمی در میان خویشاوندان و اهالی شهر قرار داده شود، متحقق گردد، و به اعتبار آخرت نیاز به صبر دارد، و این که تحمل سختیها را برای او مانند دوای تلخ که طبیعت از آن نفرت دارد ولی امید به نفعش دارد، متمثل قرار دهد، تا که این سبب غوطهخوردنش در زندگی دنیا، و دوری از پروردگارش نباشد، بلکه این تأییدی در فروریختن گناههایش همراه با تحلیل اجزای روح قرار گیرد، و این به دست نمیآید، مگر وقتی که او به فواید صبر و منافع این درد و آلام، متنبه کرده شود.