فلسفۀ حدیث جویریه:
راز حدیثی که آن حضرت جدر حق جویریه لهمسر مبارک خویش فرمود که «لَقَدْ قُلْتُ بَعْدَكِ أَرْبَعَ كَلِمَاتٍ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ لَوْ وُزِنَتْ بِمَا قُلْتِ مُنْذُ الْيَوْمِ لَوَزَنَتْهُنَّ سُبْحَانَ اللَّهِ وَبِحَمْدِهِ عَدَدَ خَلْقِهِ وَرِضَا نَفْسِهِ وَزِنَةَ عَرْشِهِ وَمِدَادَ كَلِمَاتِهِ». «بعد از تو من چهار کلمه را سه دفعه گفته ام که اگر با آنچه که تا امروز گفتهای وزن شوند، وزن آنها بیشتر خواهد شد: تسبیح و پاکى الله و ستایش او را به تعداد آفریدگانش خشنودىاش و سنگینى عرشش و جوهر سخنانش» این است که هرگاه صورت عمل در نامۀ اعمال مستقر گردد، انفساح و انشراح آن، به هنگام پاداش بر حسب معنی آن کلمه خواهد شد، پس اگر در آن کلمهای مانند: «عَدَدَ خَلْقِهِ» باشد انفساحش به همان قدر خواهد شد.
باید دانست که هر کسی که بخواهد نفس او به رنگ ذکر، رنگ شود، پس مناسب است که بکثرت، ذکر بگوید، و هر کسی که میخواهد صورت اعمالش در نامۀ اعمال ثبت گردد، و در روز جزا ظاهر گردد، پس بهتر در حق او این است که ذکری را اختیار کند که از نظر کیفیت بر اذکار دیگر بالاتر باشد.
کسی حق ندارد که بگوید: وقتیکه گفتن این کلمات تا سه بار بالاتر از همه اذکار میباشند، پس توجه به کثرت اذکار و فراگیری اوقات در ذکر گفتن، بیکار و ضایع خواهد شد، زیرا فضل و برتری با یک اعتبار است نه به اعتبار دیگر، رسول خدا جبه حضرت جویریه لراهنمایی فرمود که نزدیکترین عمل را برگزیند و در این باره بینهایت ترغیب فرمود، فلسفه این که رسول خدا جلفظ «اللَّهُ أَكْبَر» را با سایر الفاظ تهلیل ضم نمود، این است که نفس را برای ذکر، بیدار کند و تنها ورد، زبانی نباشد.
و از آن جمله است که چنین چیزهایی سؤال کند که در حق بدن یا نفس او به اعتبار آفرینش، یا به اعتبار حصول سکینه و آرامش یا تدبیر منزل، مال و جاه مفید باشند، و از آنچه به ضررش تمام میشوند پناه جوید، فلسفۀ آن، این است که در آن تأثیر حق در عالم، مشاهده میشود، و حول و قوة از دیگران نفی میگردد.