حسن ظن با خدا:
قوله ج: «وَلاَ يَمُوتَنَّ أَحَدُكُمْ إلاَّ وَهُوَ يُحْسِنُ الظَّنَّ بِاَللَّهِ» باید دانست که هیچ عمل صالحی برای انسان پس از آن که ادنیترین راه استقامت نفس و دفع کجی را به دست بیاورد که فرایض را به جا آورده از کبایر اجتناب ورزد، مفیدتر از این نیست که از خداوند به نزول رحمت و خیر، امیدوار باشد، و خوف، شمشیری است که به وسیله آن، با دشمنان خدا از قبیل حجابهای غلیظ شهوانی، درندگی و وساوس شیطان، جنگید، و همچنانکه مردی که به جنگ مهارت نداشته باشد گاهی با شمشیرش حمله میکند، اما به خودش ضربه میزند، همچنین آن کس که در تهذیب نفس مهارتی نداشته باشد گاه وقتی خوف را در غیر محل بکار میبرد، پس تمام اعمال خوب خود را به عجب، ریا و بقیه آفات متهم مینماید تا جایی که برای آنها هیچ اجری را پیش خداوند به حساب نمیآورد، و تمام گناههای صغیره و لغزشات خود را صد درصد میبیند که بر او به وقوع پیوسته اند، پس وقتی که بمیرد تمام بدیهایش به فکر او مجسم شده دارند او را گاز میگیرند، پس این سبب میشود تا نیروی مثالی در این مثال خیالی بر او فایض گردد، و بدین گونه در یک نوع عذابی گرفتار آید، و از نیکیهایش در اثر این شکوک و پندارها استفادۀ معتد به نبرد، همین است منظور از قول رسول خدا جکه از خداوند نقل فرموده است که «أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِي بِي»، «من بنا به گمان بنده خود به نسبت میباشم» و چون انسان به هنگام بیماری و ضعیفی خویش بسا اوقات فرصت پیدا نمیکند تا شمشیر خوف را در محلش به کار برد، یا در اشتباه قرار میگیرد، سنت در حق او آنست که امیدش بیش از خوف و هراسش باشد.