رهنگذاشتن مرهون را باز نمیدارد:
نزد من در حدیث: «لاَ يَغْلَقُ الرَّهْنُ بِالرَّهْنِ مِنْ صَاحِبِهِ الَّذِى رَهَنَهُ لَهُ غُنْمُهُ وَعَلَيْهِ غُرْمُهَُ». «رهن گذاشتن مرهون را از مالکش که آن را به رهن گذاشته باز نمیدارد، نفعش از اوست و خسارتش نیز بر اوست». و حدیث: «الظَّهْرُ يُرْكَبُ بِنَفَقَتِهِ إِذَا كَانَ مَرْهُونًا، وَلَبَنُ الدَّرِّ يُشْرَبُ بِنَفَقَتِهِ إِذَا كَانَ مَرْهُونًا، وَعَلَى الَّذِي يَرْكَبُ ويَشْربُ النَّفَقَةُ». «بر سواری وقتی که رهن قرار گیرد به خاطر نفقهاش میتوان سوار شد، و شیر حیوان را وقتی که رهن باشد در برابر به نفقهاش میتوان نوشید، و بر کسی که سوار میشود و شیرش را مینوشد نفقه آن لازم است».
اختلافی نیست؛ اما اگر راهن از نفقه بر مرهون، خودداری کرد و احساس هلاکشدن پدید آمد، و مرتهن آن را زنده نگهداشت، پس این وقت میتواند از آن به قدری که مردم آن را عدل و انصاف بدانند استفاده نماید.