معنی برکت و حقیقت آن:
رسول خدا جفرمود: «إِنَّ الْمَالَ خَضِرٌ حُلْوٌ، فَمَنْ أَخَذَهُ بِسَخَاوَةِ نَفْسٍ بُورِكَ لَهُ فِيهِ، وَمَنْ أَخَذَهُ بِإِشْرَافِ نَفْسٍ لَمْ يُبَارَكْ لَهُ فِيهِ، وَكَانَ كَالَّذِى يَأْكُلُ وَلاَ يَشْبَعُ». «بدون شک مال سرسبز و شیرین است، هرکسی آن را با سخاوت نفس بردارد، در آن برای او برکت میآید، و هرکس آن را با اشراف نفس بردارد، او مانند کسی است که میخورد و سیر نمیشود».
من میگویم: آمدن برکت در چیزی به چندین صورت میباشد، ادنیترین آن، اطمینان یافتن نفس و خنکشدن سینه است، مانند دو مرد که بیست درهم داشته باشند، یکی احساس خطر فقر را دارد، و دیگری از این، احساس خاطر جمعی را دارد که امید بر او غالب میباشد، باز اضافه شدن نفع را، مانند دو مرد که به یک مقدار، مال داشته باشند، یکی آن را در کارهای مهم خرج میکند و از آن بهره برداری میکند، و در قلب او تدبیر خوبی برای صرفکردن آن الهام میگردد، و دیگری آن را ضایع میکند و در تدبیرش اقتصاد را ملاحظه میکند، و هیأت نفس این برکت را مانند دعا جلب میکند.
رسول خدا جفرمود: «مَنْ يَسْتَعِفَّ يُعِفَّهُ اللَّهُ» الحدیث، یعنی «هر کسی خواهان عفت بشود خداوند او را عفیف میگرداند». من میگویم که: در به دستآوردن این هیأتهای نفسانی جهت جمع همّت و تاکید عزم، تاثیر بزرگی وجود دارد.