گریه چوب درخت خرما:
رسول خدا جدر هنگام خطبه روی تنۀ درخت خرمایی تکیه میزد، پس وقتی که منبر ساخته شد و آن حضرت جروی آن قرار گرفت، تنۀ درخت خرما به گریه و فریاد درآمد، تا این که آن حضرت جآن را به آغوش کشید، رسول خدا جبر اسب کندپایی سوار شد و فرمود: «وَجَدْنَا فَرَسَكُمْ هَذَا بَحْرًا». «که اسب شما را مانند دریا یافتیم»، پس از آن هیچ اسبی به آن نمیرسید.
سپس خداوند دین او را محکم کرد، وفدها پشت سر هم وارد میشدند، و صحبت از فتح و پیروزی به تواتر رسید، نمایندگان خویش را به سوی قبایل فرستاد و در شهرها قاضی مقرر فرمود و خلافت به پایه تکمیل رسید.