فتنهها بر قلوب عرضه میشوند یا آنها را میپذیرند یا رد میکنند:
رسول خدا جفرمود: «تُعْرَضُ الْفِتَنُ عَلَى الْقُلُوبِ كَالْحَصِيرِ عُودًا عُودًا فَأَىُّ قَلْبٍ أُشْرِبَهَا نُكِتَ فِيهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ وَأَىُّ قَلْبٍ أَنْكَرَهَا نُكِتَ فِيهِ نُكْتَةٌ بَيْضَاءُ حَتَّى تَصِيرَ عَلَى قَلْبَيْنِ عَلَى أَبْيَضَ مِثْلِ الصَّفَا فَلاَ تَضُرُّهُ فِتْنَةٌ مَا دَامَتِ السَّمَوَاتُ وَالأَرْضُ وَالآخَرُ أَسْوَدُ مُرْبَادًّا كَالْكُوزِ مُجَخِّيًا لاَ يَعْرِفُ مَعْرُوفًا وَلاَ يُنْكِرُ مُنْكَرًا إِلاَّ مَا أُشْرِبَ مِنْ هَوَاهُ». «فتنهها بر دلها مانند حصیر شاخه به شاخه عرضه میشوند، پس هر قلب کلام که فتنهها در آن سرایت کنند، در آن نکتۀ سیاهی پدید میآید، و هر قلب کلام که از آنها انکار ورزد، در آن نکتۀ سفیدی پدید میآید، سرانجام دلها بر دو قسم میباشند: یکی سفید مانند صفا که هیچ فتنهای به آن ضرری تا آسمان و زمین باقی هستند وارد نمیکند، و دیگری سیاه غبارآلود مانند کوزه سرنگون میشود که نه معروف را معروف و نه منکر را منکر میشناسد، مگر آنچه خواهشات در آن سرایت کردهاند».
من میگویم: خیالات نفسانی و شیطانی در دلها برمیخیزند، اعمال فاسده دلها را فرا میگیرند، و هیچ داعی که به سوی حق دعوت کند، باقی نمیماند، لذا کسانی از این فتنهها انکار مینمایند که در قلب خود مخالف و با هیأت بدنمای آنها آشنایی نداشته باشند، بقیه را فرا گرفته میشوند.
رسول خدا جفرمود: «أَنَّ الأَمَانَةَ نَزَلَتْ فِى جَذْرِ قُلُوبِ الرِّجَالِ، ثُمَّ عَلِمُوا مِنَ الْقُرْآنِ، ثُمَّ عَلِمُوا مِنَ السُّنَّةِ». «امانت در ریشۀ قلوب مردم نازل گردید باز از قرآن چیزهایی یاد گرفتند و بازهم از سنت چیزی یاد گرفتند». باز آن حضرت جاز برطرف شدن امانت خبر داد که «يَنَامُ الرَّجُلُ النَّوْمَةَ فَتُقْبَضُ الأَمَانَةُ مِنْ قَلْبِهِ، فَيَظَلُّ أَثَرُهَا مِثْلَ أَثَرِ الْوَكْتِ، ثُمَّ يَنَامُ النَّوْمَةَ فَتُقْبَضُ فَيَبْقَى أَثَرُهَا مِثْلَ الْمَجْلِ، كَجَمْرٍ دَحْرَجْتَهُ عَلَى رِجْلِكَ فَنَفِطَ، فَتَرَاهُ مُنْتَبِرًا». «مردی قدری میخوابد، امانت از قلب او برداشته میشود، پس اثرش مانند اثر خال میماند، باز یک خواب دیگر میخوابد و امانت برداشته میشود که اثرش مانند آبله میماند، مانند اخگر که تو آن را بر پایت بلغطانی پس آبله میشود و تو آن را برآمده میبینی».