پاک نگهداشتن روزه از گفتار و کردار پست و خسیس:
باید دانست که کمال روزه در پاک نگهداشتن آن، از افعال و اقوال شهوانی، درندگی و شیطانی است؛ زیرا اینها هستند که اخلاق پست و خسیس را به نفس یاد آوری میکنند، و او را برای هیأتهای فاسد وادار میسازند، و نیز کمال روزه در احترازنمودن از چیزهایی است که منجر به شکستن روزه میشوند، و به آن دعوت میدهند.
از جمله امور اول است، قول رسول خدا ج: «فَلاَ يَرْفُثْ وَلاَ يَصْخَبْ، فَإِنْ سَابَّهُ أَحَدٌ، أَوْ قَاتَلَهُ فَلْيَقُلْ إِنِّى صَائِمٌ». «بیهوده نگوید، سر و صدا نکند و اگر کسی به او بد و بیراه گفت، باید بگوید: من روزه هستم»، و نیز فرمود: «مَنْ لَمْ يَدَعْ قَوْلَ الزُّورِ وَالْعَمَلَ بِهِ فَلَيْسَ لِلَّهِ حَاجَةٌ فِى أَنْ يَدَعَ طَعَامَهُ وَشَرَابَهُ». «هر کسی که قول دروغ و عمل بر آن را ترک نکند، خداوند به این نیازی ندارد که او غذا و آب را ترک کند»، مراد از نفی در اینجا، نفی کمال است.
از جمله امور دوم است: «أَفْطَرَ الْحَاجِمُ، وَالْمَحْجُومُ». «که حاجم و محجوم افطار کردند»، زیرا محجوم خود را بنا به ضعف در معرض افطار قرار داد، و حاجم از این جهت که احتمال میرود به هنگام مکیدن آله حجامت، چیزی به حلقش فرو برود و او متوجه نباشد، و از این قبیل است بوسه گرفتن و به آغوش کشیدن، و مردم در این باره به افراط و تعمق رفتهاند، و نزدیک شده که آن را به پایه رکن قرار دهند، پس رسول خدا جقولاً و عملاً واضح کرد که این، مفطر نیست و نه از روزه چیزی را میکاهد، و با لفظ رخصت اعلام داشت که در حق دیگران، ترک اولی است، ولی خود او مأمور بیان شریعت بود، پس این در حق او اولی است، و همچنین سایر آنچه از پایه محسنین به پایه عموم مؤمنین فرود میآیند، والله أعلم.