رفع یدین هنگام رفتن به رکوع:
وقتی که میخواهد به رکوع برود دستها را تا برابر دوش یا گوشها بردارد، و همچنین وقتی که سر را از رکوع برمیدارد، و این کار را در هنگام رفتن به سجده انجام ندهد.
میگویم: فلسفهاش این است که برداشتن دستها به خاطر تعظیم میباشند که با برداشتن آنها به نفس، هشداری داده میشود، تا اشتغالات به دنیا را که با نماز منافات دارند، ترک داده در حالت مناجات قرار گیرد، پس در آغاز هر فعلی از تعظیمات سهگانه، مشروع گردید که تا که نفس به نتیجه کار مستقلاً متوجه گردد، و این از آن هیأتهایی است که آن حضرت جگاهی آن را انجام میداد و گاهی دیگر ترکش میداد، و همۀ اینها سنت میباشند، و به هر روش گروهی از صحابه و تابعین قایل بودند، و این یکی از آن مواضعی است که دو گروه اهل مدینه و اهل کوفه در آن اختلاف نظر دارند، و هر گروهی سند و مدارکی دارد.
و حق در نزد من در امثال چنین موارد این است که همۀ اینها سنت میباشند، و نظیر آنست، خواندن یک رکعت و سه رکعت در وتر، و رفع یدین در نزد من پسندیدهتر است از ترک آن؛ زیرا احادیث رفع بیشتر و ثابتتر هستند، ولی نباید مردم در چنین مواردی، فتنه عوام را برانگیزند، و همین است منظور رسول خدا جکه فرمود: «لَوْلاَ حِدْثَانُ قَوْمِكِ بِالْكُفْرِ نَقَضْتُ الْكَعْبَة». «که اگر قوم تو (ای عایشه) جدید العهد به کفر نمیبود کعبه را منهدم میکردم»، و بعید نیست که حضرت عبدالله بن مسعود س فکر کرده است که سنت مقرر در آخر، ترک رفع الیدین است، زیرا دریافته بود که مبنای نماز بر سکون و آرامش اعضاء است، و بر او واضح نشده بود که بلندکردن، از افعال تعظیمی است، و از اینجاست که در آغاز نماز انجام میگیرد، و متوجه نشده بر این که بارها هشدار، بر ترک ما سوی الله، در هر فعل اصل مطلوبی است در نماز، خداوند بهتر میداند.