محبت خداوند با بندگان:
رسول خدا جفرمود که خداوند فرموده است: «مَنْ عَادَى لِى وَلِيًّا فَقَدْ آذَنْتُهُ بِالْحَرْبِ، وَمَا تَقَرَّبَ إِلَىَّ عَبْدِى بِشَىْءٍ أَحَبَّ إِلَىَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ، وَمَا يَزَالُ عَبْدِى يَتَقَرَّبُ إِلَىَّ بِالنَّوَافِلِ حَتَّى أُحِبَّهُ، فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِى يَسْمَعُ بِهِ، وَبَصَرَهُ الَّذِى يُبْصِرُ بِهِ، وَيَدَهُ الَّتِى يَبْطُشُ بِهَا وَرِجْلَهُ الَّتِى يَمْشِى بِهَا، وَإِنْ سَأَلَنِى لأُعْطِيَنَّهُ، وَلَئِنِ اسْتَعَاذَنِى لأُعِيذَنَّهُ، وَمَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَىْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ تَرَدُّدِى عَنْ نَفْسِ الْمُؤْمِنِ، يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَأَنَا أَكْرَهُ مَسَاءَتَهُ». «هر کسی که با دوستی از من، دشمنی ورزد، با او به جنگ اعلام میکنم، بنده به هیچ چیزی به سوی من نزدیکی نمیجوید که بیش از آنچه بر او فرض کردهام محبوبتر باشد، و همیشه بنده با انجام دادن نوافل به من نزدیکی میجوید تا این که او را دوست میدارم، پس وقتی که او را دوست داشتم گوش او میشوم که به وسیله آن میشنود، و چشم او میشوم که با آن میبیند، و پای او میشوم که با آن راه میرود، و اگر از من بخواهد به او حتماً خواهم داد، و اگر از من پناه بجوید به او حتماً پناه خواهم داد، و در هیچ چیزی که بخواهم انجامش دهم ترددی ندارم آنچنان که در قبض روح بندهام تردد دارم، زیرا او مرگ را نمیپسندد و من ناگواری او را نمیپسندم».
من میگویم: هرگاه خداوند بندهای را دوست بدارد، و محبت او در ملأاعلی جایگزین شود، سپس مقبولیتش در زمین فرود آید، پس کسی که با این نظام برخورد کند، و دشمنی ورزد، و در ردّ کردن امر الهی و سرکوبکردن این وضع بکوشد، رحمتی خداوند که با این محبوب داشت، به صورت لعنت در حق دشمن او درمیآید، و رضا به آن محبوب، خشمی در حق دشمنش قرار میگیرد، و هرگاه خدا به سوی بندگان، نزدیک بشود به اینگونه که شریعتی را اظهار نموده دینی را برقرار کند، و در حظیرة القدس آن سنن و شرایع را بنویسد، این سنن و قربات جلبکنندهترین چیز، برای رحمت خدا قرار گرفته موافقتر به رضای او میباشند، و بسیار کم چیزی از آنها، بسیار به حساب میآید، و همیشه بنده به وسیله به جا آوری نوافل، بیش از فرایض قرب خدا را میجوید، تا این که خداوند با او رابطه دوستی را برقرار مینماید، و رحمت، او را فرا میگیرد، در این صورت خداوند اعضای او را با نور خود تقویت میکند، و در او برکت میگذارد، و همچنین در مال و اهل و عیال او برکت میگذارد، دعای او را میپذیرد و او را از گزند، در امان قرار داده و یاریش میکند، و این قرب را قرب اعمال میگویند، تردد خدا در اینجا کنایه از تعارض عنایات اوست، زیرا حق تعالی عنایتی به هریکی از نظام کلی و شخصی دارند، پس عنایات او به جسد انسانی، تقاضا میکند که نسبت به او به موت، بیماری و تنگی او قضاوت بشود، و عنایت او به نفس دوست، میخواهد تا از هر جهت بر او رفاهیت سرازیر گردد، و از هر بدی او را حفظ کند.