قضاوت مسئولیت سنگینی هست:
باز چون قضاوت در میان مردم مظنه جور و ستم، حیف و میل است، واجب است که مردم از حیف در قضا ترسانیده شوند و کلیاتی که مرجع احکام هستند، منضبط گردند.
رسول خدا جفرمود: «مَنْ جُعِلَ قَاضِيًا بَيْنَ النَّاسِ فَقَدْ ذُبِحَ بِغَيْرِ سِكِّينٍ». «هر کسی که قاضی قرار داده شد بدون کارد ذبح کرده میشود».
من میگویم: این بیانگر این است که قضاء بار سنگینی است، و اقدام به پذیرش پست آن، مظنه هلاکت است، إلا ما شاء الله.
و نیز رسول خدا جفرمود: «مَنِ ابْتَغَى الْقَضَاءَ وَسَأَلَهُ وُكِّلَ إِلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أُكْرِهَ عَلَيْهِ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهِ مَلَكًا يُسَدِّدُهُ». «هر کسی در تلاش رسیدن به پست قضا، و خواهان آن باشد، به نفس خودش سپرده میگردد، و هر کسی که بر پذیرش آن اجبار گردد خداوند مَلَکی را نازل میفرماید تا او را راست نگهدارد».
من میگویم: فلسفهاش این است که خواهان قضاء غالباً، انگیزه و داعیه نفسانی دارد از قبیل رسیدن به مال یا جاه و مقام یا انتقام از دشمن و امثال آن، پس خلوص نیت از او متحقق نیست در صورتی که سبب نزول برکات اخلاص در نیت است.