محبت مؤمن برای خداوند متعال:
حضرت ا بوبکر صدیق س فرمود: «من ذاق خالص محبة الله تعالى شغله ذلك عن طلب الدنيا، وأوحشه عن جميع البشر». «هر کسی که مزۀ محبت خالص خداوند را بچشد، او را از طلب دنیا بازداشته و از تمام مردم متنفر میگرداند».
من میگویم: این مقوله حضرت صدیق نهایت پرده برداری، از آثار محبت است؛ پس هرگاه محبت مؤمن برای خداوند تا سرحد کمال برسد آن منجر به محبت خداوند برای او قرار میگیرد.
حقیقت محبت خداوند برای بنده این نیست که العیاذ بالله او از بنده منفعل گردد؛ اما حقیقت آن اینست که خداوند چنان بر خوردی با او بکند که او درخور آن، آمادگی داشته باشد، هم چنانکه خورشید جسم صیقل شده از غیر آن را بیشتر گرم میکند، در صورتی که که عملکرد خورشید یکی است، ولی به اعتبار تعدد استعداد قابل، فرق میکند، همچنین خداوند متعال به نفوس بندگانش از جهت صفات و افعال آنها، عنایت خاصی دارد، پس هر کسی که به صفات خسیس متصف گردد و به سبب آنها در حساب بهایم قرار گیرد، نور خورشید احدیت، با او آن کاری را میکند که مناسب به استعدادش باشد، و کسی که به صفات فاضله متصف باشد، و به سبب آنها در جمع ملأاعلی قرار گیرد، نور خورشید احادیت در او نورانیت و درخشندگی پدید میآورد؛ تا جایی که جوهری از جواهر بهشت قرار میگیرد، و احکام ملأاعلی بر او اجرا میگردند؛ پس در این صورت گفته میشود که او را خدا دوست داشته است، زیرا خداوند با او چنان برخورد میکند که دوست با دوست کرده باشد، و در این حالت، به آن بنده، ولی گفته میشود، باز محبت خداوند در او، احوالی را پدید میآورد که رسول خدا جآنها را بیان فرموده است.