حد محاربه:
ما قول خداوندی را ذکر کردیم که فرمود: ﴿إِنَّمَا جَزَٰٓؤُاْ ٱلَّذِينَ يُحَارِبُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ﴾[المائدة: ۳۳]. «جزاى آنان که با خدا و رسولش مىجنگند..».
من میگویم: محاربت نمیتواند بدون از اعتماد بر قتال در برابر آن گروهی که بر آنها تجاوز میشود، باشد، سبب در مشروعیت شدیدتر بودن این حد از حد سرقت این است که اجتماع مردم زیاد، از افراد درنده و جنجگو و جری خالی نمیباشد، پس آنها با جنگیدن و غارتگری باکی نخواهند داشت، و این باعث فساد بیشتری نسبت به دزدی است، زیرا صاحبان اموال میتوانند اموال خود را از دزدان حفظ کنند، ولی مسافران نمیتوانند از راهزنان خود را مصون نگهدارند، اولیای امور و گروه مسلمانان هم نمیتوانند هر وقت در آنجا به کمک آنها برسند، و نیز انگیزۀ راهزنی از راهزنان شدیدتر و غلیظتر است، زیرا جز کسی که جریء القلب باشد نمیتواند راهزنی کند، و در آنجا تشکل انساجمی وجود دارد، برخلاف دزدان. بنابر این، واجب است که عقوبت این، از عقوبت دزد سنگینتر باشد.
بیشتر علماء بر ایناند که سزا به ترتیب باشد، و همین است موافق به قول رسول خدا جکه فرمود: «لا يُقتَلُ المؤمنُ إلا لإِحدى ثلاثٍ..» الحدیث، «مؤمن کشته نمیشود مگر با یکی از این سه امر»، بعضی فرموده است که: اولیای امور در به کارگیری سزای راهزنان اختیار دارند، و این موافق است به کلمه «أَوْ».
در نظر من قول رسول خدا ج: «الْمُفَارِقُ لِلْجَمَاعَةِ» احتمال دارد که جامع هردو علت باشد، منظور این که هر یکی از این دو علت، مفید این حکم است، چنانکه رسول خدا جدو علت را در این قول خویش جمع فرموده است: «لاَ يَخْرُجُ الرَّجُلاَنِ يَضْرِبَانِ الْغَائِطَ كَاشِفَيْنِ عَنْ عَوْرَتِهِمَا يَتَحَدَّثَانِ». «بیرون نمیرود دو مرد به اراده قضای حاجت که شرمگاه خود را برهنه نموده باهم صحبت کنند». پس برهنه کردن شرمگاه جداگانه سبب لعنت است و صحبت کردن در چنین وضع جداگانه موجب لعنت میباشد.