زاهدبودن تکلیف شرعی نیست:
من میگویم: گاهی برای زاهد دنیا، غلبهای دست میدهد که او را به عقاید و افعالی وا میدارد که شرعاً خوب و محمود هستند از آنچه غیر محمود اند، پس رسول خدا جمحل محمود شرعی زهد را از آنچه محمود نباشد واضح نمود، پس هرگاه برای کسی واضح شد که اشتغال به بیش از نیاز، قبیح است، آن را چنان ناگوار میداند که چیزهای مضر را ناگوار میداند، بسا اوقات این سبب قرار میگیرد که او نسبت به آن تعمق ورزد، پس عقیده داشته باشد که خداوند او را بر آن شرعاً مؤاخذه مینماید، حالانکه این عقیده باطلی است، زیرا شرع موافق به دستور طبیعت بشری، وارد شده است، و زهد یک نوع انسلاخی از طبیعت بشری است، و جز این نیست که زهد امر خداوندی در خصوص نفس است، تا به تکمیل مقامش برسد، و تکلیف شرعی نیست، و بسا اوقات زهد منجر به ضایعکردن مال میباشد که آن را در دریا یا کوهها بیندازد، و این غلبۀ حالی است که شرع آن را درست نمیداند، و آن را منصه ظهور احکام زهد قرار نمیدهد، بلکه آنچه آن را شرع منصه قرار داده است دو چیز هستند:
یکی: آن چیز اضافی است که تا هنوز به دست نیامده است، پس خود را در تلاش آن زحمت ندهد، بلکه روی آنچه خداوند از بلا در دنیا و ثواب در آخرت، وعده داده است، اعتماد نماید.
دوم: آن چیزی است که از دست او فوت شود، پس نفس خود را به دنبال آن قرار ندهد و روی آن حسرت و تأسف نخورد، بلکه روی وعدهای که خداوند به صابران و فقراء داده است ایمان داشته باشد.