وقایع جوی:
از آن جمله است: وقایع جوّی، زیرا بیشتر اسباب آنها، از طبیعت ضعیف میباشند، و جز این نیست که اختصاص آنها به بعضی از صورتها نه به بعضی دیگر، وابسته به اسباب سماوی یا منعقدشدن امری در ملأاعلی است.
عربها به وسیله آنها بر امور آینده استدلال میکردند، در آنها تخمین و برانگیختن وسواس وجود داشت، بلکه در بعضی از اوقات گمان کفر میرفت و نیز گمان میرفت که توجه از حق تعالی منصرف گردد، پس رسول خدا جاز بد فالی نهی فرمود، و فرمود: «خيرها الفال». «که بهتر آنها فال نیک است»، یعنی آن کلمۀ نیکی که انسان نیکی، به آن تکلم کند، زیرا این دورتر از آن قبایح است، نفی عداوی (تجاوز بیماری و سرایت آن به دیگری) به معنی نفی اصل آن نیست، اما عربها میپنداشتند که اینها اسباب مستقلی هستند، و توکل علی الله را کلاً فراموش میکردند.
در حقیقت سبب این اسباب، زمانی تکمیل میگردد که قضای الهی برخلاف آنها منعقد نگردد، زیرا اگر قضای الهی منعقد گردد، خداوند آن را بدون این که نظام به هم خورد، به پایه تکمیل میرساند، تعبیر از این نکته به زبان شرع این است که آنها اسباب عادی هستند نه عقلی.