ترتیب صفوف مقتدیان:
رسول خدا جفرمود: «لِيَلِيَنِّى مِنْكُمْ أُولُو الأَحْلاَمِ وَالنُّهَى، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ ثَلاَثًا وَإِيَّاكُمْ وَهَيْشَاتِ الأَسْوَاقِ». «باید به من صاحبان عقل و بلوغ نزدیک شوند، باز کسانی که به آنها نزدیک هستند (این را سه بار تکرار کرد) و دور دارید خود را از سر صداهای بازارها». من میگویم که: این بدین خاطر است تا تعظیم بزرگتر آن جایگزین گردد، یا در عادت سروران منافست پدید آید، یا بر سروران تقدیم دیگران گران تمام نشود، و از سر صداها به خاطر تادیب نهی فرمود، تا مردم بتوانند در قرآن بیشتر تدبر کنند، و تا به قومی مشابه گردند که دارند با پادشاه در گوشی صحبت میکنند.
رسول خدا جفرمود: «أَلاَ تَصُفُّونَ كَمَا تَصُفُّ الْمَلاَئِكَةُ عِنْدَ رَبِّهَا». «آیا شما چنان صف نمیبندید که ملایکه پیش پروردگار خویش صف میبندند»، من میگویم: هر فرشتهای مقام مشخصی دارد، و آنان موافق به مقتضای ترتیب عقلی در استعدادات مختلفی پدید آمده اند، پس امکان ندارد در آنجا فرجهای وجود داشته باشد. رسول خدا جفرمود: «إِنِّى لأَرَى الشَّيْطَانَ يَدْخُلُ مِنْ خَلَلِ الصَّفِّ كَأَنَّهَا الْحَذَفُ» یعنی «من شیطان را میبینم که در خلال صفها مانند بزغاله وارد میشود».
من میگویم که: ما تجربه کردهایم که جمع و جور در حلقهای ذکر، سبب جمع خاطر، دریافت لذت، شیرینی در ذکر و مسدود کردن خطرات است، و رها کردن آن، نقص به بار میآورد، و به هراندازه در این معانی، نقص پیش بیاید شیطان وارد میشود، و رسول خدا جاو را بدین شکل مجسم دید، و جز این نیست که آن حضرت جشیطان را به این صورت دید، زیرا دخول بزغاله نزدیکترین چیزی است که عادتاً در تنگنای با شکل سیاه که مشعر به قبح سریرهاش میباشد، هجوم میآورد، پس شیطان به این شکل متمثل میگردد.