مادر سزاوارتر به پرورش فرزند است:
داوریهای رسول خدا جدر باره مستحقتر به پرورش، هنگام اختلاف مادر و پدر، مختلف نقل شده اند؛ زیرا در این به این توجه میشود که مشفقتر به فرزند والدین هستند، و به این توجهی نمیشود که چه کسی در پی ضرر و آزاررسانی است، و چه کسی مصلحت را ملاحظه میکند، زیرا نباید به دنبال حسد و ضرررسانی رفت، پس یک بار زنی به محضر آن حضرت جآمد و گفت: «إِنَّ ابْنِى هَذَا كَانَ بَطْنِى لَهُ وِعَاءً وَثَدْيِى لَهُ سِقَاءً، وَحَجْرِى لَهُ حِوَاءً، وَإِنَّ أَبَاهُ طَلَّقَنِى، وَأَرَادَ أَنْ يَنْزِعَهُ مِنِّى، فَقَالَ: أَنْتِ أَحَقُّ بِهِ مَا لَمْ تَنْكِحِى». «پسرم این، شکمم برای او جای و پستانم برای او مشک آب و دامنم برای او محل نگهداری و پرورش بود، اکنون پدرش مرا طلاق داده و میخواهد او را از من بگیرد، آن حضرت فرمود: تو مستحقتر به پرورش آن هستی تا ازدواج نکردهای».
من میگویم: این حکم از آنجاست که مادر در امور پرورش آگاهتر و نسبت به فرزند مهربانتر است، اما هرگاه به ازدواج کسی در بیاید مانند کنیز در اختیار او میباشد، حالانکه شوهرش نسبت به این کودک اجنبی است که به این بچه نیکی نخواهد کرد، و یک بار آن حضرت جپسری را اختیار داد که پیش مادر مینشیند یا پیش پدر، زیرا این پسر ممیز بود.