هرکسی که به زنا، به خاطر اقامه حد، اقرار نماید، او تایب میباشد:
وقتی ماعز بن مالک گفـت: «زَنَيْتُ فَطَهِّرْنِى». «من زنا کردهام مرا پاک کن». آن حضرت جفرمود: «لَعَلَّكَ قَبَّلْتَ أَوْ غَمَزْتَ أَوْ نَظَرْتَ؟ قَالَ: لاَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: أَنِكْتَهَا، قَالَ: نَعَمْ فَعِنْدَ ذَلِكَ أَمَرَ بِرَجْمِهِ». «شاید تو بوسه گرفتهای یا دستزدهای یا نگاه کردهای؟ او گفت: خیر، یا رسول الله، فرمود: آیا عمل جنسی انجام دادهای، گفت: بلی، پس آنگاه به سنگسار او دستور داد».
من میگویم: حد جای احتیاط است، گاهی زنا بر عمل غیر شرمگاه نیز اطلاق میشود، چنانکه آن حضرت جفرمود: «فزنا اللسان كذا وزنا الرجل كذا». «زنای زبان چنین است و زنان پا چنان»، و لذا واجب است که در چنین صورت تحقیق و بررسی بشود.
باید دانست که آن کسی که علیه خود به زنا اقرار مینماید، و خود را جهت اقامه حد میسپارد، او تایب است، و تایب مانند کسی است که از او گناهی سر نزده است، لذا سزاوار است که بر او حد اقامه نشود، اما در اینجا چند وجه دیگر هست که مقتضای اقامۀ حد میباشند:
از آن جمله این که اگر اظهار توبه و اقرار به جرم مانع حد قرار گیرد، هر زانی از این عاجز نیست که هرگاه احساس کند که تحت مؤاخذه قرار میگیرد، اقرار نماید، پس از او حد برطرف شود و این با مصلحت متناقض میباشد.
از آن جمله اینکه: توبه تکمیل نمیگردد مگر وقتی که فعل سنگین با آن همراه باشد که آن فعل جز از مخلصی متحقق نگردد. بنابراین، آن حضرت جدر حق ماعز وقتی که خود را برای سنگسار تحویل داد، فرمود: «لَقَدْ تَابَ تَوْبَةً لَوْ قُسِمَتْ بَيْنَ أُمَّةٍ لَوَسِعَتْهُمْ». «چنان توبه نمود که اگر بر امت محمد جتوزیع گردد همه را کفایت میکند»، و نیز در باره زن غامدی فرمود: «لَقَدْ تَابَتْ تَوْبَةً لَوْ تَابَهَا صَاحِبُ مَكْسٍ لَغُفِرَ لَهُ». «چنان توبهای نمود که اگر العاشر به گریه آن توبه مینمود آمرزیده میشد».