ثواب روزه حد و نهایتی ندارد:
رسول خدا جفرمود: «كُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ يضاعَفُ، الحسنةُ بِعَشْرِ أمْثَالِهَا إِلَى سَبْعِمِائَةِ ضِعْفٍ. قَالَ الله تَعَالَى: إِلاَّ الصَّوْمَ فَإنَّهُ لِي وَأنَا أجْزِي بِهِ؛ يَدَعُ شَهْوَتَهُ وَطَعَامَهُ مِنْ أجْلِي».«که هر عمل فرزند آدم چندین برابر میشود که نیکی به ده میرسد تا هفتصد، خداوند فرمود: مگر روزه که آن، از آن من است، و من پاداش آن را میدهم، زیرا او خواهشات و غذای خود را به خاطر من ترک نموده».
من میگویم: فلسفه چند برابر بودن ثواب، این است که هرگاه انسانی بمیرد و کمک بهیمی از او قطع شود، و از لذات مناسب به بهیمیت، روی بگرداند، ملکیت ظاهر خواهد شد، و انوار او در طبیعت، خواهند درخشید، این است راز مجازات، پس اگر عمل، عمل نیکی است، قلیلش کثیر به حساب میآید، زیرا ملکیت به ظهور پیوسته و عمل با آن مناسبت دارد.
اما راز استثناء روزه این است که کتابت اعمال در صحایف، جز این نیست که با تصور همان صورت عمل، در عالم مثال که مختص به مرد است میشود، آن به وجهی که صورت جزایی که بر آن، وقتی که از پردهای جسد فارغ بشود، مرتب میگردد، ظاهر گردد، و ما این را چندین بار مشاهده نمودیم، و نیز مشاهده کردیم که کاتبین کرام بسا اوقات در ابراز نمودن جزای عمل که از قبیل مجاهدت شهوات نفس باشد، متوقف میمانند، زیرا ابراز داشتن آن برای شناخت مقدار خُلُق نفس که این عمل در اثر آنها صادر گردیده است، دخلی دارد، و آنها این را نچشیده اند، و وجدانا آن را نمیدانند، از همین جاست که در باره کفارات و درجات باهم بحث و تبادل نظر داشتند که در حدیث به عنوان خصومات یاد شده است، پس خداوند به آنها وحی میکند که این عمل را به همانگونه که هست بنویسید و پاداش آن را به من بسپارید، قول رسول خدا ج: «فإنه يَدَعُ شَهْوَتَهُ وَطَعَامَهُ مِنْ أَجْلِى» اشاره به این است که آن از کفاراتی است که در سرکوبکردن نفس بهیمیت، اثری دارد، و این حدیث بطن دیگری دارد که در اسرار صوم به آن اشاره نمودیم، به آنجا مراجعه شود.