تفاضل و برتری سورهای قرآن:
من میگویم: تفاضل سورهای قرآن به خاطر چند معنی میباشد، یکی آن که مفید تفکر، در صفات خدا و جامعتر در این باره باشند، مانند آیة الکرسی، آخرین آیه سوره حشر و سوره اخلاص مانند برتری اسم اعظم از سایر اسماء الهی.
از آن جمله اینکه: بر زبان بندگان نازل شده باشد تا بدانند که چگونه به بارگاه خداوند تقرب بجویند، مانند سوره فاتحة الکتاب، و آن در برابر با بقیه سورهای قرآن مانند عبادات فرضی در برابر نوافل است.
از آن جمله اینکه: جامعترین سورها باشد، مانند زهراوین (بقره و آل عمران) رسول خدا جدر باره سوره «یس» فرمود که: «إِنَّهُ قَلْبُ الْقُرْآنِ». «دل قرآن است»، زیرا دل به وسط اشاره میکند، و این سوره از مثانی است، از مئین و بالاتر از آن نیست، و از مفصلات بالاتر قرار دارد، و در آن، آیات توکل و تفویض و نیز آیه توحید بر زبان محدث أنطاکیه است که میگوید: ﴿وَمَا لِيَ لَآ أَعۡبُدُ ٱلَّذِي فَطَرَنِي﴾[یس: ۲۲]. «مرا چه شده است کسى را بندگى نکنم که مرا آفریده است».
و در این، فنون مذکور به تمام و کمال، وجود دارند، و در باره سوره تبارک الذی آمده است که برای مردی شفاعت کرد تا او آمرزیده شد، و این داستان مردی است که رسول خدا جاو را در بعضی مکاشفات خویش دیده بود. و این که در باره حفظ و نگهداری قرآن ترغیب و تشویق شود، و برای فراموش شدنش مثالی مانند رهایی شتر از قید بیان گردد، و در خواندن آن با ترتیل و به هنگام جمع و جورشدن دلها و اطمینان خاطر، به تلاوت آن، ترغیب گردد، تا که به تفکر نزدیکتر گردد، و به حسن صوت و گریستن و خود را به گریه درآوردن تشویق شود تا به هدف که تفکر است نزدیک شود، و فراموشگردانیدن آن اعلام گردد و از ختمکردن کل قرآن در کمتر از سه روز نهی گردد، زیرا در این صورت نمیتوان به معانی آن پی برد، و در خواندن آن، به لغات عرب جهت تسهیل، اجازه رسیده بود، زیرا در میان ایشان ناخوان (بیسواد) پیرمرد و کودک وجود داشت.
و در آنچه به آن حضرت جغیر از قرآن از جانب خداوند داده شده بود، این هم هست که خداوند فرمود: «يَا عِبَادِى إِنِّى حَرَّمْتُ الظُّلْمَ عَلَى نَفْسِى وَجَعَلْتُهُ بَيْنَكُمْ مُحَرَّمًا فَلاَ تَظَالَمُوا يَا عِبَادِى كُلُّكُمْ ضَالٌّ إِلاَّ مَنْ هَدَيْتُهُ..» الحدیث، «ای بندگانم من ظلم را بر خود حرام قرار دادم و آن را در میان شما نیز حرام اعلام نمودم، پس بر همدیگر ظلم نکنید، ای بندگانم همه شما گمراه بودید، مگر کسی که من او را هدایت دادم..»، تا آخر حدیث، و نیز آنچه به آن حضرت جداده شده آمده است که، «در بنی اسرائیل مردی ٩٩ نفر را کشته بود..» تا آخر حدیث، و نیز آمده است که «خداوند به توبهکردن بنده شادتر میشود از کسی که..» الحدیث، و نیز آمده است که «بنده گناهی را مرتکب شد» الحدیث، و این که «رحمت خداوند صد درجه است که یکی را از آنها در زمین نازل فرموده است..» الحدیث، و این که «هرگاه بنده اسلام را بپذیرد و آن خوب از آب دربیاید..» الحدیث، و احادیثی که در آنها دنیا به رطوبتی تشبیه یافته که روی انگشت کسی بچسبد وقتی آن را به دریا فرو ببرد، یا به بزغاله ناقص الخلقهای که مرده باشد تشبیه داده شده است.