مبغوضترین حلال پیش خداوند طلاق است:
رسول خدا جفرمود: «أَيُّمَا امْرَأَةٍ سَأَلَتْ زَوْجَهَا طَلاَقًا مِنْ غَيْرِ بَأْسٍ فَحَرَامٌ عَلَيْهَا رَائِحَةُ الْجَنَّةِ». «هر زنی که بدون ضرورت از شوهرش طلاق بخواهد، بوی جنت بر او حرام میباشد». و نیز فرمود: «أَبْغَضُ الْحَلاَلِ إِلَى اللَّهِ الطَّلاَقُ».«مبغوضترین حلال پیش خداوند طلاق میباشد».
باید دانست که به کثرت طلاق دادن و جریان رسم با بیتوجهی به طلاق، مفاسد زیادی به دنبال خواهد داشت، زیرا گروهی از مردم به گونهای است که تابع شهوت فرج هستند، و به اقامه تدبیر منزل و همکاری و تعاون در ارتفاقات و تحصین فرج، توجهی ندارند، هدف آنها تنها لذت بردن از زنها و چشیدن لذت هر زنی جداست، پس این چیز آنها را وا میدارد که زیاد طلاق داده به کثرت ازدواج نمایند، پس در آنچه به لذت نفس برمیگردد، بین آنها و زانیان فرقی وجود ندارد، به جز این که آنان سنت نکاح را به جا آورده به سیاست مدینه موافق هستند، و زانیان از آن محروم میباشند، رسول خدا جدر این باره میفرماید: «لعن الله الذوَّاقين والذوَّاقات». «لعنت کند خداوند مردان و زنان چشنده را (که در نکاح و طلاق از سرعت کار میگیرند)».
و نیز در جریان رسم به این امر، مؤظف قرار دادن نفس بر همکاری دایم یا شبه دایم از بین میرود، و نزدیک است که اگر این در باز گردد، با کوچکترین نفس تنگی که برای مرد یا زن در امور پیش پا افتاده، اتفاق بیفتد به افتراق کشانده شوند، این کجا و تحمل سنگینیهای همنشینی باهم و اجماع بر ادامه دادن این نظم کجاست.
و نیز معتاد شدن زنها به این، و بیتوجهی مردم به آن و عدم حزن و اندوه ایشان بر آن دروازه وقاحت و بیشرمی را باز میکند، و هیچ یکی ضرر آن دیگر را ضرر خویش نمیپندارد، بلکه هریکی نسبت به آن دیگری خیانت میکند و با در نظر گرفتن افتراق در فکر خویش قرار میگیرد، و در این چنان مفاسدی وجود دارد که بر کسی پنهان نیستند، ولی با این امکان ندارد این در مسدود گردد، و مردم در تنگنا قرار گیرند، زیرا بسا اوقات زن و مرد بنابر سوء اخلاق، دوختن چشم به دیگری یا تنگی معیشت یا احمقی و مانند آن، نافرمان میشوند، پس ادامه دادن به این روش با وجود این بلای عظیم حرجی برای آنها قرار میگیرد.