جایز است که در امر مفیدتری برای فقرا صرف گردند:
از حضرت عبدالله بن عباس بمروی است که مردم میتوانند از زکات مالشان غلام و برده آزاد کنند، در حج به مصرف برسانند، و از حضرت امام حسن بصری نیز مانند این منقول است و او در استدلال به تأیید قولش این آیه را تلاوت فرمود: ﴿إِنَّمَا ٱلصَّدَقَٰتُ لِلۡفُقَرَآءِ﴾[التوبة: ۶۰]. و در هر کدام صرف نمود کافی است، از ابو الآس مروی است که «حَمَلَنَا النَّبِىُّ جعَلَى إِبِلِ الصَّدَقَةِ لِلْحَجِّ» «که ما را رسول خدا جبر شتر صدقه در راه حج سوار کرد».
در حدیث صحیحی آمده است: «وَأَمَّا خَالِدٌ فَإِنَّكُمْ تَظْلِمُونَ خَالِدًا قَدِ احْتَبَسَ أَدْرُعَهُ وَأَعْتِدَهُ فِى سَبِيلِ اللَّهِ». «که شما نسبت به خالد دارید ظلم میکنید، زیرا او اسباب جنگی و سلاحهای خود را در راه خدا وقف کرده است». در اینجا دو چیز وجود دارد: یکی این که، دادن چیزی به جای چیزی وقتی که به نفع فقرا باشد جایز است، دوم این که وقفکردن به جای تصدق کافی است.
من میگویم که: بنابر این حصر در قول خداوندی: ﴿إِنَّمَا ٱلصَّدَقَٰتُ﴾[التوبة: ۶۰]. حصر اضافی است که به نسبت مطالبۀ منافقان بیان گردیده است که میخواستند در آنچه میخواهند صرف گردد، چنانکه مقتضای سیاق آیه است، فلسفهاش این که نیازها محصور نیستند، و در بیت المال مناطق ویژه مسلمانان جز اموال زکات چیز دیگری وجود ندارد، لازم است که به توسعهای قایل شد تا که به پیشآمدهای شهر و منطقه کفایت کند، والله أعلم.