احادیثی که در باره مؤمن مصیبتزده وارد شده اند:
رسول خدا جفرمود: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ يُصِيبُهُ أَذًى مِنْ مَرَضٍ، فَمَا سِوَاهُ إِلاَّ حَطَّ اللَّهُ بِهِ سَيِّئَاتِهِ كَمَا تَحُطُّ الشَّجَرَةُ وَرَقَهَا».«هر مسلمانی که به مصیبتی، مانند مرض و غیره او گرفتار آید, خداوند گناهانش را میریزد همانگونه که برگ درختان، میریزند»
میگویم: معانی را که موجب تکفیر خطایا هستند ذکر کردیم، از آنجمله است شکستن حجاب نفس، و تحلیلیافتن روح حیوانی که حامل ملکات بد میباشند، و این که صاحب این معانی، از اطمینان به حیات دنیا به گونهای اعراض مینماید.
رسول خدا جفبرمود: «مَثَلُ الْمُؤْمِنِ كَمَثَلِ الْخَامَةِ، وَمَثَلُ الْمُنَافِقِ كَمَثَلِ الأَرْزَةِ». «که مثال مؤمن مانند نخستین برگ زرع و مثال منافق مانند درخت کاج است»، من میگویم که: فلسفۀ آن، این است که نفس انسانی دارای دو نیرو است، نیروی بهیمی، نیروی ملکی، و بدون شک از خواص انسانی است که هرگاه نیروی بهیمیت پنهان شده نیروی ملکی بروز کند، انسان در شمار ملایکه قرار میگیرد، ولی اگر برعکس نیروی ملکی پنهان شده نیروی حیوانی بروز کند انسان در ردیف حیوانها قرار میگیرد، انسان به هنگام خروج از تیزی بهیمیت به سوی سلطیه ملکیت احوالی دارد، و این دو نیرو، در این احوال باهم برخوردی دارند که گاهی یکی از دیگری برتری پیدا میکند، و اینها موارد مجازات دنیوی میباشند، و ما لمیّت مجازات را قبلاً بیان کردیم به آن مراجعه شود.
رسول خدا جفرمود: «إذا مرض العبد أو سافر كتب له بمثل ما كان يعمل مقيما صحيحا». «که هرگاه بنده بیمار یا مسافر باشد برای او مانند عملکرد صحت و اقامتش نوشته میشود». من میگویم: هرگاه انسان بر انجام کاری همت کامل داشته باشد، و مانع خارجی او را از آن باز ندارد، پس او وظیفه قلب را به جا آورده است، و جز این نیست که محل تقوی قلب است، و اعمال، توضیح و تأکیدی برای آن هستند که به هنگام توان به آن تمسک جسته میشود، و در صورت عاجزی مهلت میرسد.