گواه مقبول الشهادۀ:
باز در گواه، صفت معتبر، این است که مورد پسند باشد، زیرا خداوند میفرماید: ﴿مِمَّن تَرۡضَوۡنَ مِنَ ٱلشُّهَدَآءِ﴾[البقرة: ۲۸۲]. «از گواهانی که مورد پسند شما باشند».
و این پسندیدگی با این صفات میباشد، عقل، بلوغ، ضبط، نطق، اسلام، عدالت، مروءت و عدم تهمت.
رسول خدا جفرمود: «لاَ تَجُوزُ شَهَادَةُ خَائِنٍ وَلاَ خَائِنَةٍ وَلاَ زَانٍ وَلاَ زَانِيَةٍ وَلاَ ذِى غِمْرٍ عَلَى أَخِيهِ وَتُرَدُّ شَهَادَةَ الْقَانِعِ لأَهْلِ الْبَيْتِ». «گواهی مرد خائن و زن خائن و مرد زانی و زن زانی و کسی که به برادرش کینه داشته باشد روا نیست، گواهی خادم برای اهل منزل مردود است».
خداوند در باره تمهتزننده فرموده است: ﴿وَلَا تَقۡبَلُواْ لَهُمۡ شَهَٰدَةً أَبَدٗاۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ٤ إِلَّا ٱلَّذِينَ تَابُواْ﴾[النور: ۴-۵]. «نپیذیرید گواهی ایشان را هیچ وقت و ایشانند فاسق مگر کسانی که توبه کردهاند».
بقیه گناههای کبیره در حکم تهمت و زنا میباشند؛ زیرا خبر در حد ذات خودش احتمال صدق و کذب هردو را دارد، و جز این نیست که یکی از دو احتمال به قرینه، ترجیح مییابد، و آن قرینه ترجیح، گاهی در خبردهنده میباشد و گاهی در آن که از او خبر میدهند، یا در غیر آنها، و هیچ کدام یک از اینها چنان منضبط نیست که حکم شرعی بر آن دایر گردد، مگر صفات مخبر، غیر از آنچه ما ذکر کردیم از ظاهر و استصحاب، و گاهی معتبر قرار داده میشوند چنانکه برای مدعی بینه و برای مدعی علیه قسم معتبر قرار گرفت، باز تعداد شهود بر حسب وضعیتهایی که روی انواع حقوق توزیع گردیدند معتبر میباشد.