حد بر چند نوع است: قتل، قطع، ضرب و غیره:
باز حد یا به صورت قتل میباشد، و این زجری است که بالاتر از آن زجری نیست، و یا به صورت قطع میباشد، و آن عبارت است از درد رسانی و از بینبردن نیرویی که بدون از آن در طول عمر نمیتوان مستقلاً به زندگی پرداخت، و نیز مثله و عاری است که اثرش ظاهر و در چشم دید مردم میباشد، و پایان پذیر نیست؛ زیرا نفس از دو وجه تحت تأثیر قرار میگیرد، نفسی که در حیوانیت فرو رفته است دردرسانی او را باز میدارد، مانند گاو، شتر، آن نفسی که در حب جاه و مقام فرو رفته است، ننگ و عار او را از دردرسانی بیشتر باز میدارد، پس واجب است که این هردو وجه در حدود جمع گردند، پایینتر از این دردرسانی با چوبزدن است که با آن چنین چیزی ضم شود که عار در برداشته باشد، و تأثیرش ظاهر باشد، مانند تبعیدکردن، عدم پذیرش گواهی و توبیخ.