فلسفۀ نزول در میدان منا:
راز در فرود آمدن به منی، این است که آن در زمان جاهلیت بزرگترین بازاری مانند بازار عکاظ، ذوالمجاز و غیره بود، و از این جهت، بر اجتماع در آنجا اتفاق نمودند که حج جامع اقوام و ملل زیادی است که از گوشه و کنار میآیند، و از این بهتر موسمی برای تجارت و استفاده از آن برای این اجتماع وجود نداشت، و خود شهر مکه از این قشون مختلف، در تنگنا قرار داشت، و اگر شهری و بیابانی، معروف و غیر معروف آنان بر فرودآمدن در چنین فضایی، مانند منا اتفاق نمیکردند در تنگنا قرار میگرفتند، و اگر در فرودآمدن خصوصیتی قایل میشدند نارضایتی و ناراحتی پدید میآمد.
و چون عادت به نزول در آن جریان داشت، پس عادت و حمیت عرب متقاضی شد که هر قبیلهای در تفاخر و تکاثر، و یاد بود آبا و اجداد، و نمایش نیروی خود، و کثرت اعوان خویش بکوشند تا دور و نزدیک آن را مشاهده نموده خبر آنان به گوشه و کنار جهان منتقل گردد، و اسلام به چنین اجتماعی نیاز داشت، تا شوکت مسلمانان، و عِدّه و عُدّه آنان ظاهر گردد، و دین خداوند غالب آمده آوازهاش به اقصی نقاط برود، و بر هر گوشهای از جهان غالب آید، لذا پیامبر جاین اجتماع را به جا گذاشت و بر آن وادار نمود و به آن دعوت کرد، تفاخر و یاد و بود آبا و اجداد را منسوخ اعلام داشت، و به جای آن ذکر الله را تعیین نمود، همانگونه که مهمان نوازی و ولیمهها را به جای گذاشت مانند ولیمه نکاح و عقیقه مولود، زیرا در آن فواید بزرگی در تدبیر منزل وجود داشت.