پرهیز از شبهات، استبرایی برای دین است:
رسول خدا جفرمود: «الْحَلاَلُ بَيِّنٌ، وَالْحَرَامُ بَيِّنٌ، وَبَيْنَهُمَا مُشْتَبِهَاتٌ لاَ يَعْلَمُهَا كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ فَمَنِ اتَّقَى الشُّبُهَاتِ اسْتَبْرَأَ لِدِينِهِ وَعِرْضِهِ وَمَنْ وَقَعَ فِى الشُّبُهَاتِ وَقَعَ فِى الْحَرَامِ». «حلال و حرام واضح هستند و در میان آنها اموری وجود دارد که مشتبه میباشند، پس هر کسی از آنها پرهیز نمود دین و آبروی خود را حفظ کرد، و هر کسی در مشتبهات واقع شد او در حرام واقع شده است».
و نیز فرمود: «دَعْ مَا يَرِيبُكَ إِلَى مَا لاَ يَرِيبُكَ فَإِنَّ الصِّدْقَ طُمَأْنِينَةٌ وَإِنَّ الْكَذِبَ رِيبَةٌ». «بگذار آنچه تو را در شک میاندازد به آنچه تو را در شک نمیاندازد، زیرا راستی خاطرجمعی است و دروغ در شکاندازی است».
و نیز فرمود: «لَا يَبْلُغُ الْعَبْدُ أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُتَّقِينَ حَتَّى يَدَعَ مَا لا بَأْسَ بِهِ حَذَرًا مِمَّا بِهِ بَأْسٌ». «که بنده به پایه متقیان نمیرسد تا وقتی که چیزهای لا باس به را از ترس چیزهای بأس به ترک نکند».
من میگویم: گاهی در یک مسئله دو وجه باهم متعارض میباشد: یکی است وجه اباحت، دوم وجه حرمت، یا در اصل مأخذ شرعی مسأله، این تعارض وجود داشته باشد، مانند دو حدیث یا دو قیاس که باهم متعارض باشند، یا در تطبیق صورت واقعه، به آنچه در شرع دو حکم اباحت و تحریم آمده است؛ پس آنچه در میان بنده و خداوند است راست نمیشود، مگر آن که او ترک گردد، و چیزی اتخاذ گردد که شک و تردیدی نداشته باشد؛ پس هرگاه ورع متحقق گردد نور ایمان نیز نازل میگردد، و با آن، جبلت قلب، آمیخته میشود، پس قباحت اشتغال به بیش از حد نیاز، واضح میشود، زیرا بنده را از آنچه او در صددش هست بازمیدارد، پس این به نفس فرود آمده او را از تلاشش باز میدارد.