حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

اجتماع صحابه شبر ابوبکر صدّیق س

اجتماع صحابه شبر ابوبکر صدّیق س

حکایت وفات پیامبر صو خطبه ابوبکر س

بیهقی از عروه بن زبیر سروایت نموده، که گفت: ابوبکر ساز سُنُح [۱۱]سوار بر مرکب خود می‏آمد تا اینکه بر دروازه مسجد پایین آمد، و اندوهگین و پریشان بود، و برای ورود به خانه دخترش عائشه لاجازه خواست، و عائشه به او اجازه داد. وی در حالی داخل گردید، که رسول خدا صبر بستر وفات نموده بود، و زنان در اطرافش بودند، آنها صورت‏های خود را پوشیدند، و خود را از ابوبکر در پرده نمودند، جز عائشه. بعد، او از رسول خدا صپرده را برداشت، و روی زانو بر وی نشست، و او را می‏بوسید و گریه نموده می‏گفت: آنچه ابن خطاب می‏گوید چیزی نیست، سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، رسول خدا صوفات نموده است! رحمت خدا بر تو باد ای رسول خدا، که در زندگی و مرگت چقدر پاکیزه بودی.

و بعد از آن او را با لباس پوشانید، و به سرعت به طرف مسجد بیرون آمد، و از لابه‏لای صف مردم میگذشت تا این که به منبر آمد، و عمر سهنگامی که ابوبکر را دید به طرفش می‏آید، نشست. ابوبکر سدر یک طرف منبر ایستاد و مردم را بانگ نمود، آنها نشستند و ساکت شدند، ابوبکر [کلمه] شهادت را آن چنان که می‏دانست به زبان آورد، و فرمود: خداوند خبر مرگ نبی خود را در وقتی به وی داده بود که او در میان شما زنده بود، و خبر مرگ شما را برای خودتان نیز داده، و آن عبارت از فوت نمودن است، به حدّی که هیچ یک از شما به جز خداوند باقی نمی‏ماند. خداوند فرموده است:

﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُ[آل عمران: ۱۴۴].

ترجمه: «محمّد فقط پیامبر خداست، و قبل از وی پیامبران گذشته‏اند».

عمر سگفت: این آیه در قرآن است؟! به خدا سوگند، ندانستم که این آیه قبل از امروز نازل شده باشد!! و خداوند تعالی به محمّد صگفته است:

﴿إِنَّكَ مَيِّتٞ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ ٣٠[الزمر: ۳۰].

ترجمه: «به درستی که تو هم مردنی هستی و ایشان هم مردنی هستند».

و خداوند تعالی گفته است:

﴿كُلُّ شَيۡءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجۡهَهُۥۚ لَهُ ٱلۡحُكۡمُ وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ[القصص: ۸۸].

ترجمه: «هرچیز هلاک شونده است مگر ذات او تعالی، حکم از آن اوست و به‌سوی او بازگردانیده می‏شوید».

و خداوند متعال گفته است:

﴿كُلُّ مَنۡ عَلَيۡهَا فَانٖ ٢٦ وَيَبۡقَىٰ وَجۡهُ رَبِّكَ ذُو ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِكۡرَامِ ٢٧[الرحمن: ۲۶-۲۷].

ترجمه: «هر چیزی که بر روی زمین است فنا شونده است، و روی پروردگار تو که صاحب بزرگی و عظمت است باقی می‏ماند و بس».

و گفته است:

﴿كُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِۗ وَإِنَّمَا تُوَفَّوۡنَ أُجُورَكُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ[آل عمران: ۱۸۵].

ترجمه: «هر نفسی چشنده مرگ است و مزدهای اعمال شما روز قیامت به طور کامل به شما داده می‏شود».

و افزود: خداوند برای محمّد صتا آن وقت عمر داد، و وی را باقی داشت که دین خدا را استوار گردانید، و امر خدا را پیروز و غالب گردانید، و رسالت خداوند را ابلاغ نمود، و در راه خدا جهاد نمود، و بعد از آن خداوند وی را بر آن حالت میرانید، و شما را بر راه و طریقه ترک نمود، و هر هلاک شونده‏ای که هلاک شود، بعد از بینه و قرآن [۱۲]هلاک می‏شود، و کسی را که خداوند پروردگارش بود، خدا زنده است و نمی‏میرد، و کسی که محمّد صرا عبادت می‏نمود، و او را منزلت خدایی می‏داد، معبود وی هلاک گردیده است. ای مردم از خدا بترسید، و به دین‌تان چنگ زنید، و بر پروردگارتان توکل کنید، چون دین خدا قایم و استوار است، و کلمه خدا تمام است، و خداوند نصرت دهنده کسی است که دینش را یاری دهد، و عزّت دهنده دینش است، و کتاب در میان ما هست، و آن نور و شفا می‏باشد، و توسط همین کتاب خداوند محمّد صرا هدایت نمود، و در همین حلال و حرام خداوند است. به خدا سوگند، از تجمّع کسی از خلق خدا بر خویش باک نداریم، شمشیرهای خدا از غلاف بیرون است، که ما هنوز آنها را نگذاشته‏ایم، و با کسی که همراه ما مخالفت کند، جهاد می‏کنیم، چنان که در رکاب رسول خدا صجهاد نمودیم، و هر کس ستم کند، مسؤولیت آن به دوش خود است. بعد از آن مهاجرین با وی به طرف رسول خدا صبرگشتند [۱۳]. این چنین در البدایه (۲۴۳/۵) آمده است.

[۱۱] نام مکانیست در بلندی‌های مدینه که در آن منازل بنی حارث قرار دارد. [۱۲] در نص شفا آمده که شاید هدف از آن قرآن باشد. [۱۳] صحیح. بیهقی در «الدلائل» (۷/ ۲۱۷-۲۱۹) با سند ضعیف مرسل که در آن ابن لهیعه ضعیف هست اما بخاری این حدیث را به مانند آن از عروه از عائشه بروایت نموده است.