حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

حدیث علقمه بن وقاص درباره منع لهو و خندیدن نزد امیران

حدیث علقمه بن وقاص درباره منع لهو و خندیدن نزد امیران

بیهقی (۱۶۵/۸) از علقمه بن وقاص روایت نموده، که گفت: مرد بیکاری بود، بر امیران داخل می‏شد، و آنها را می‏خندانید، پدر بزرگم به او گفت: وای بر تو ای فلان، چرا بر این‏ها داخل می‏شوی و آنان را می‏خندانی؟! چون من از بلال بن حارث مزنی سصاحب رسول خدا صشنیدم که حدیث بیان می‏نمود که، رسول خدا صگفت: «بنده به کلمه‏ای از رضای خداوند صحبت می‏کند، و گمان نمی‏کند به آنجایی که رسیده برسد، ولی خداوند به سبب همان کلمه تا روزی که با او ملاقات کند از وی راضی می‏شود، و بنده به کلمه‏ای از غضب خدا صحبت می‏کند، و گمان نمی‏کند به آنجایی که رسیده برسد، ولی خداوند به سبب آن کلمه [۱۹۰]تا روزی که با او ملاقات کند غضب می‏شود» [۱۹۱]. و همچنین (۱۶۵/۸) از علقمه روایت نموده که: بلال بن حارث مزنی سبه او گفت: من تو را دیدم که بر این امراء داخل می‏شوی و با آنها مخالطت می‏کنی، ببین که با آنان چه حرف‏هایی را می‏زنی چون من از رسول خدا صشنیدم که می‏گوید: «مردی [به کلمه‏ای] صحبت می‏کند». و مانند آن را متذکر شده.

[۱۹۰] شاید درست اضافه کلمه «بروی» در اینجا باشد که افتاده است. [۱۹۱] صحیح. بیهقی (۸/ ۱۶۵) احمد و ترمذی و نسائی و ابن ماجه و حاکم و ابن حبان. نگا: صحیح الجامع (۱۶۱۹) و الصحیحة (۸۸۸).