حکایت تقسیم مال در میان مسلمین و آنچه میان عمر و علی بدر این باره اتفاق افتاد
بزار از طلحه بن عبیداللَّه سروایت نموده، که گفت: برای عمر سمالی آورده شد، وی آن را میان مسلمین تقسیم نمود، و چیزی از آن زیاد ماند، و درباره آن مشورت خواست، گفتند: اگر آن را برای حادثهای بگذاری بهتر خواهد شد. [راوی] میگوید: - و علی سساکت بود و صحبت نمیکرد -، [عمر س] گفت: ای ابوالحسن، تو را چه شده که حرف نمیزنی؟ پاسخ داد: قوم خبر دادند، عمر سفرمود: تو هم باید برایم حرف بزنی گفت: خداوند از تقسیم این مال فارغ شده است، و مال بحرین را متذکر شد، که وقتی به پیامبر صآمد، شب در میان تقسیم آن برایش حایل واقع شد، بنابراین او نمازها را در مسجد بهجای آورد، و من آن را در چهره رسول خدا صتا این که از آن فارغ گردید، دیدم. [عمر س] گفت: آن را حتماً تقسیم میکنی، و علی سآن را تقسیم نمود، و از آن برای هشتصد درهم رسید. هیثمی (۲۳۹/۱) میگوید: در آن حجاج بن ارطأه آمده و مدلس میباشد.