حدیث شقیق بن سلمه در این باره
طبرانی از شقیق بن سلمه سروایت نموده، که گفت: من و یک رفیقم نزد سلمان فارسی سداخل شدیم. سلمان گفت: اگر پیامبر خدا صاز تکلّف منع نفرموده بود، حتماً برایتان تکلیف میکشیدم، و بعد از آن نان و نمک آورد. آن گاه همراهم فت: اگر در نمک مان مرزنگوش باشد، بهتر میشود، آنگاه سلمان آفتابه خود را فرستاد و آن را گرو داد و مرزنگوش [۴۰۹]آورد. هنگامی که خوردیم رفیقم گفت: ستایش خدایی راست که ما را به آنچه روزی داد قانع ساخت سلمان گفت اگر به آنچه برایت روزی داده بود قناعت میکردی، آفتابهام گرو نمیشد. هیثمی (۱۷۹/۸) میگوید: این را طبرانی روایت نموده، و رجال آن، غیرمحمّد بن منصور الطوسی که ثقه میباشد، رجال صحیحاند. و در روایتی نزد وی آمده: پیامبر خدا صما را از اینکه برای مهمان تکلّف آنچه را نماییم که نزدمان نیست نهی نموده است.
[۴۰۹] مرزنگوش، گیاهی است خوشبو.