حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

قصه طلحه با همسرش در این باره

قصه طلحه با همسرش در این باره

طبرانی به اسناد حسن از طلحه بن یحیی و او از بی‏بی اش سعدی لروایت نموده، که گفت: روزی نزد طلحه - هدفش ابن عبیداللَّه ساست - داخل شدم، و از وی سنگینی و ناراحتی دیدم، به او گفتم: تو را چه شده است؟ اگر (چیزی) از ما تو را ناراحت ساخته باشد، راضیت سازیم، گفت: نه، تو همسر خوبی برای یک شخص مسلمان هستی! ولی نزدم مالی جمع شده است، و نمی‏دانم با آن چه کنم، گفت: چه تو را از طرف آن اندوهگین می‏سازد، قومت را فراخوان، و آن را در میان‌شان تقسیم کن، طلحه گفت: ای غلام! قومم را برایم فراخوان، بعد از خازن پرسیدم که چقدر تقسیم نمود؟ گفت: چهارصدهزار. این چنین در الترغیب (۱۷۶/۲) آمده است، و هیثمی (۱۴۸/۹) می‏گوید رجال آن ثقه‏اند و ابن‏سعد (۱۵۷/۳) و ابونعیم (۸۸/۱) مانند آن را، روایت نموده‏اند.