حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

آنچه میان عمروابان بن سعید درباره امارت اتفاق افتاد و فرستادن علاء بن حضرمی به‌سوی بحرین

آنچه میان عمروابان بن سعید درباره امارت اتفاق افتاد و فرستادن علاء بن حضرمی به‌سوی بحرین

و نزد ابن سعد از عبدالرحمن بن سعیدبن یربوع روایت است که گفت: عمربن الخطاب سوقتی که به مدینه آمد به ابان بن سعید گفت: این حق تو نبود که وظیفه‏ات را ترک کنی و بدون اجازه امام‏ات، باز به این حالت، بیایی؟ اما تو از طرف وی خود را در امان دانستی [و از این جهت این جرأت را نمودی] ابان گفت: - به خدا سوگند - من برای هیچ کس بعد از رسول خدا صکار نمی‏کنم، و اگر برای کسی بعد از رسول خدا صوالی می‏بودم، حتماً به خاطر فضیلت، سابقه داری و قدیم بودن اسلام ابوبکر سبرای وی والی می‏بودم، ولی بعد از رسول خدا صبرای هیچ کس کار نمی‏کنم. و ابوبکر سبا اصحاب خود مشورت نمود که چه کسی را به بحرین بفرستد، عثمان بن عفّان سبه او گفت: مردی را بفرست، که رسول خدا صوی را برای‌شان فرستاده بود، و با اسلام و طاعت آنها نزد پیامبر صآمده بود [۱۳۷]، و آنها وی را شناختند، و او هم ایشان را شناخت و با وطن‌شان هم آشنا گردید - علاء بن حضرمی س-. ولی عمر حرف وی رانپذیرفت و گفت: ابان بن سعیدبن العاص را مجبور می‏سازم، چون وی مردی است که همراه‌شان اختلاط داشته است [۱۳۸]. ولی ابوبکر ساز مجبور ساختن وی ابا ورزید و گفت: این را نمی‏کنم، مردی را که می‏گوید، بعد از رسول خدا صبرای هیچ کس کار نمی‏کنم، مجبور نمی‏سازم. ابوبکر ستصمیم گرفت که علاء بن حضرمی سرا به‌سوی بحرین روان نماید. این چنین در الکنز (۱۳۳/۳) آمده است.

[۱۳۷] اینجا با مراجعه به پاورقی اصلاحی صورت گرفته است، و آن این که: در اصل «نزد آن‏ها» آمده، که شاید درست «نزد پیامبر ص» باشد. م. [۱۳۸] در اصل: «خالفهم» آمده، و ممکن درست «خالطهم» باشد، که در ترجمه همین احتمال مراعات شده است.