حکایت ابن عمر و کنیزی
ابن سعد (۱۲۳/۴) از نافع روایت نموده که: عبداللَّه بن عمر بکنیزی داشت، هنگامی که بسیار خوشش آمد، او را آزاد ساخت وبه نکاح مولایش درآورد، و آن کنیز فرزندی به دنیا آورد. نافع گوید: من عبداللَّه بن عمر برا دیدم که طفل را میگرفت، و میبوسید، و میگفت: و او به بوی فلانه!! هدفش همان کنیزی بود که آزاد ساخته بود.