خطبه ابن مسعود سدر برحذر نمودن از اختلاف
طبرانی از عبداللَّه بن مسعود سروایت نموده، که وی گفت: ای مردم به اطاعت و جماعت متمسّک باشید، چون این همان حبل (طناب) خداست که بدان دستور داده است، و آنچه را در جماعت بد میبینید، بهتر از آنچه است که در تفرقه دوست میدارید. زیرا خداوند ﻷهرچیزی را که آفریده، برای آن پایانی هم قرار داده، که به آن ختم میشود، و برای اسلام ثباتی به وجود آورده است، و نزدیک است که به پایان خود برسد، و بعد از آن تا روز قیامت زیاد و کم میشود، و نشانه آن فقر و تنگدستی است، و کار آن قدر به زشتی میکشد که فقیر کسی را نمییابد تا نزدش برود، و غنی به این فکر میباشد که آنچه دارد، برایش کفایت نمیکند، و حتّی انسان به برادر و پسرعموی خود شکایت میکند، ولی چیزی به او داده نمیشود! و سئوال کننده در بین دو جمعه راه میرود، ولی در دستش چیزی گذاشته نمیشود! تا این که سخن به این جا کشید، زمین صدایی میکشد، و اهل هر منطقه فکر میکنند که در منطقه آنها صدا کشیده است، بعد از آن تا وقتی که خداوند بخواهد برایشان خاموش میشود، و بعد زمین آنچه را در دل خود دارد بیرون میاندازد، و پارههای جگر خود را بالا میآورد. گفته شد: ای ابوعبدالرحمن، پارههای جگر آن چیست؟ گفت ستونهای طلا و نقره، و از همان روز تا روز قیامت دیگر از طلا و نقره سود گرفته نمیشود [۱]. هیثمی (۳۲۸/۷) میگوید: طبرانی این را به سندهایی روایت نموده، که در آن مُجَالِد آمده، وی ثقه دانسته شده، ولی با این همه دربارهاش اختلاف است، و بقیه رجال یکی از آن سندهای ثقهاند.
و این را ابونُعَیم در الحلیه (۲۴۹/۹) از غیر طریق مجالد روایت نموده، و در روایت وی آمده: وصله رحمها قطع میشود، به حدّی که غنی جز از فقر نمیترسد، و فقیر کسی را نمییابد که به وی توجّه و مهربانی نماید، به حدّی که انسان از محتاجی و ناتوانی شکایت میکند - و پسرعمویش غنی است - ولی بر وی به کمترین چیز هم مهربانی و توجّه نمینماید... و ما بعد آن را ذکر ننموده است.
[۱] ضعیف. طبرانی در الکبیر (۹/ ۱۹۸-۱۹۹) و در سند آن مجالد بن سعید است که ضعیف است.