وصیت پیامبر صبه امّ المؤمنین عائشه ل
نزد ابن الأعرابی از عائشه لروایت است که گفت: نزد پیامبر خدا صنشستم و گریه نمودم، گفت: «چه چیز تو را میگریاند؟ اگر پیوستن به من را میخواهی، باید به اندازه توشه یک سوار کار برایت کفایت کند، و با اغنیا مخالطت نکن» [۶۵۶]. این چنین در الکنز (۱۵۰/۲) آمده است. ترمذی، حاکم و بیهقی مانند این را روایت نموده، و افزودهاند: «و لباسی را بدون پیوند زدن کنار نگذار». و رزین این را متذکر شده و در آن افزوده است: عروه گفت: عائشه لتا این که لباس خود را پیوند نمیزد، و آن را بالا و پایین نمینمود، لباس نو نمیگرفت، روزی برایش از نزد معاویه سهشتادهزار آمد، ولی یک درهم آن نزدش بیگاه ننمود، کنیزش به او گفت: چرا به یک درهم آن برای مان گوشت نخریدی؟ عائشه لپاسخ داد: اگر به یادم میآوردی، این کار را مینمودم. این چنین در الترغیب (۱۲۶/۵) آمده است.
[۶۵۶] بسیار ضعیف. ترمذی (۱۷۸۰) نگا: الضعیفة (۱۲۹۴) من میگویم: در آن صالح بن حسان است که منکر الحدیث است.