حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

سخن حارث بن سوید در این باره و این گفتار مقداد: من می‏میرم تا اسلام عزیز باشد

سخن حارث بن سوید در این باره و این گفتار مقداد: من می‏میرم تا اسلام عزیز باشد

ابونعیم در الحلیه (۱۷۶/۱) از حارث بن سوید روایت نموده، که گفت: مقداد بن اسود سدر سریه‏ای بود، و (دشمن) ایشان را محاصره نمود، امیر فرمان داد که کسی چهارپای خویش را به چرا بیرون نبرد، شخصی که این فرمان به او نرسیده بود، چهارپای خود را به چرا برد، بنابراین امیر وی را زد، و آن مرد در حالی بازگشت که می‏گفت: با آنچه امروز مواجه شدم، هرگز ندیده بودم. آن گاه مقداد عبور نمود و گفت: تو را چه شده است؟ موصوف قصه خود را برایش بیان نمود، مقداد شمشیر خویش را در گردن انداخت و با وی به طرف امیر روان شد، وقتی که نزد امیر رسید گفت: قصاص وی را از نفس خودت بده. وی حاضر شد، ولی آن مرد معافش نمود، و مقداد در حالی بازگشت که می‏گفت: من می‏میرم تا اسلام عزیز باشد.