قصه دیگری از وی بدین گونه
ابن سعد (۱۰۹/۴) از نافع روایت نموده، که گفت: برای ابن عمر سبیست و چند هزار آورده شد، و هنوز از مجلس خود برنخاسته بود که آن را صدقه کرد و بر آن افزود، میگوید: تا آن وقت به صدقه نمودن ادامه داد که آنچه نزدش بود تمام گردید، و یکی از کسانی که به ایشان میپرداخت آمد، و او از آنانی که برایشان داده بود، قرض گرفت و به او داد. میمون میگوید: و گویندهای به وی میگفت: بخیل! دروغ گفتهاند - به خدا سوگند – او در آنچه برایش نفع میرسانید، بخیل نبود.