حیات صحابه – جلد سوم

فهرست کتاب

سخن ابوبکر سبه عبدالرحمن بن عوف هنگام وفاتش

سخن ابوبکر سبه عبدالرحمن بن عوف هنگام وفاتش

نزد ابونعیم در الحلیه (۳۴/۱) از عبدالرحمن بن عوف سروایت است که گفت: نزد ابوبکر سدر همان مریضی اش که در آن وفات نمود رفتم، و بر او سلام دادم، گفت: دنیا را دیدم که روی آورده است، گرچه هنوز نیامده، ولی آمدنی است، و شما پرده‏های ابریشمی و بالش‌های دیباج خواهید ساخت، و از خوابگاه‏های پشم آذری [۶۶۴]احساس تکلیف و ناآرامی خواهید کرد، حتی گویی که یکی از شما برخار سعدان [۶۶۵]قرار داشته باشد. به خدا سوگند، این که یکی از شما پیش کرده شود و گردنش - در غیر حد - زده شود، برایش بهتر از آن است که در نعمت دنیا شنا نماید.

و این را همچنین طبرانی از عبدالرحمن مانند آن، چنان که در المنتخب (۳۶۲/۴) آمده، روایت نموده، و گفته است: این حدیث حکم مرفوع را دارد، به خاطر آن از آینده خبر می‏دهد.

[۶۶۴] منسوب به آذربایجان است. [۶۶۵] گیاهی است از خاردار.