وصیت عمربن الخطاب برای عتبه بن غَزْوان س
ابن جریر (۱۵۰/۴) از عبدالملک بن عمیر روایت نموده، که گفت: عمر سوقتی که عتبه بن غزوان سرا روانه بصره ساخت، به او گفت: ای عتبه من تو را بر سرزمین هند [۲۹۳]والی مقرر نمودم، و آن منطقهای از مناطق دشمن است، و آرزومندم خداوند تو را در پیرامون آن کفایت نماید، و بر آن تو را مدد فرماید، من به علا بن حضرمی نوشتم تا تو را به عرفجه بن هرثمه که علیه دشمن بسیار جهاد کننده است، و [در جنگ با آنها] باتدبیر است، مدد کند، وقتی که وی به تو رسید، همراهش مشورت نما، و وی را به خویش نزدیک ساز، و بهسوی خدا دعوت کن، کسی که دعوتت را قبول نمود از وی بپذیر، و کسی که نپذیرفت [بالایش] با ذلّت و خواری جزیه است و در غیر آن بدون مهربانی شمشیر است. در آنچه بدان گماشته شدهای از خدا بترس، و از این که کبری در نفست پدید آید برحذر باش، که آخرتت را بر تو فاسد میسازد، خودت مصاحب پیامبر صبودی، و توسط وی پس از ذلّت عزت یافتی، و بعد از ضعف توسط وی قوت یافتی، تا این که امیر با قدرت و تسلّطی گردیدی، که میگویی و از تو شنیده میشود، و امرت عملی میگردد، و این چه نعمت خوبی است، به شرط این که تو را بالاتر از اندازه ات بلند نکند، و بر زیر دستانت متکبر نسازد، از نعمت خود را نگه دار چنان که از معصیت خود را نگه میداری، و نعمت نزد من از معصیت بر تو خطرناکتر و خوفناکتر است، که تو را آهسته آهسته به خود جلب کند و فریبت بدهد، و یک بار چنان بیفتی که بدان راهی جهنم شوی، تو را و خودم را از آن به خدا پناه میدهم. مردم بهسوی خدا وقتی که دنیا برای آنها مسلّط گردید، به سرعت روی آوردند، و دنیا را طلب نمودند، خدا را بخواه و دنیا را اراده نکن، و از جاهای افتادن ستمگران هراس کن.
این را علی بن محمّد مدائنی نیز مانند آن، چنان که در البدایه (۴۸/۷) آمده، روایت نموده است.
[۲۹۳] ایشان بصره را از سرزمین هند میشمردند، زیرا این منطقه در ساحل خلیج موقعیت دارد، و به هند متّصل است.